
جنگ جهانی اول است و مناطق شمالی ایران از جمله آزربایجان در تصرف روس و قسمت جنوب در اختیار انگلیس. آذربایجان زیر چکمههای سالداتهای روس له شده بود. دست به دست شدن شهرها و روستاهای آزربایجان بین قوای روس و عثمانی لطمات سنگینی به اهالی آزربایجان وارد کرده بود. ولی ورق یکباره برگشت و پاییز سال ۱۲۹۶ شمسی بود که با وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه تزاری، قشون روس از جنگ خارج شده و حین تخلیه آزربایجان و بازگشت به روسیه با تخریب اماکن و آتش زدن بازار اورمیه، سلماس و خوی خاطره بسیار بدی در اذهان مردم آزربایجان ایجاد کردند. تخلیه آزربایجان از طرف روس به معنای رهاکردن این مناطق به دست عثمانی بود که درگیر جنگ با متفقین ( روس، انگلیس، فرانسه و غیر مستقیم آمریکا) بود. بنابراین قرارگاه مرکزی متفقین برای جلوگیری از پیشروی قوای عثمانی در آزربایجان در صدد مسلح کردن مسیحیان فراری از عثمانی به آزربایجان برآمد و در این امر ناصواب متاسفانه میسیونرهای مذهبی کشورهای اروپایی نیز که مثل مور و ملخ در منطقه مستقر بودند به یاری این قوای مسلحه آمدند. ماجراجویانی از همشهریان مسیحی نیز که گول میسیونرها، مقامات انگلیس و فرانسه را خورده بودند نیز وارد میدان شدند و شد آنچه که متاسفانه نبایستی میشد.
در طی جنگ خونین تسلط مسیحیان ( جیلو و ارامنه) به اورمیه و سلماس از اسفند ۱۲۹۶ الی خرداد ۱۲۹۷ بیش از یکصد و پنجاه هزار نفر از اهالی آزربایجان نیست و نابود شدند. رقمی که ناواردان به تاریخ اورمیه از شنیدن آن یکه میخورند و به هیچ وجه باور نمیکنند.
با پیشروی قوای عثمانی در غرب آزربایجان این بار مسیحیان از ترس جان شهرهای خوی، سلماس و اورمیه را با وضع فلاکت باری ترک و با رهنمودهای مستشاری انگلیسیها از راه قوشاچای، صایین قالا، بیجار و همدان و کرمانشاه به شمال بغداد در منطقه بعقوبه رسیدند. ماجراجویان اروپایی خرسند از اطلاق عنوان کوچکترین متفق به هموطنان مسیحییمان باعث کشتاری وحشتناک در منطقه شده بودند. در طی این فرار آنی هزاران نفر از مسیحیان آزربایجان مخصوصا زنان، کودکان و پیرمردان در دست و پای افراد مسلح ماجراجوی مسیحی تلف شدند. پس از پنج سال با اعلام عفو عمومی، اتباع مسیحی ایرانی مخفیانه و در حالی که یارای چشم در چشم شدن با همسایگان مسلمان خود نداشتند و پشیمان از این وضعیت به روستاهای خود برگشتند و این بار نیز از سوی همشهریان مسلمانشان پذیرفته شدند هر چند نگرانی از ماجراجوییهای دوباره آنها (اسناد رسمی دولتی) در این باره بسیار زیاد بود.
آسیب شناسی این فاجعه:
۱- گزارشهای بسیاری از روند دخالت گستاخانه میسیونرهای مذهبی خارجی در اورمیه و سلماس در دست است که سعی دارد هموطنان مسیحی را متمایل به اروپا و جهان مسیحیت در خارج از ایران نماید. (خصوصا از دوران حملات شیخ عبیدالله و سپس سالهای ۱۲۸۰ شمسی به بعد)
۲- وابستگی فکری و حتی تسلیحاتی عوامل اصلی این فجایع و کشتار به قوای سیاسی- نظامی خارجی متفقین خصوصا روس، انگلیس و فرانسه محرز میباشد.
۳- اطاعت محض از سیاستهای خارجی قوای متفقین سبب شد که نه تنها از مسلمانان بلکه هزاران نفر از آشوریها و مسیحیان آزربایجانی نیز تلف شوند و این جوامع تا امروز نیز نتوانستند از این اوضاع بوجود آمده از طرف اروپا و آمریکا خارج شوند.
۴- ماجراجویی برای تشکیل مملکتی آشوری در دل آزربایجان باعث برخوردهای خونینی شد که به تحلیل اقلیت قومی مذهبی مسیحیان اورمیه و سلماس منجر شد. تشکیل ارمنستان در ایالت ایروان نیز باعث قتل عام صدها هزار تورک مسلمان در آن ناحیه شد.
۵- بی تفاوتی جدی حاکمان و طبقه اشراف اورمیه و سلماس برای بسیج مردمی در زمان نبود حاکمیت دولت مرکزی و ماجراجوییهای سرسپردگان به خارج
۶- عدم توجه جدی به موضوعاتی از قبیل بررسی نقاط ضعف و آسیب پذیری شهرهای آزربایجان غربی از سوی والی و حاکمان منطقه
گفتنی است خواندن تاریخ به مثابه پرونده خوانی و سپس عبرت از اعمال گذشتگان است برای داشتن آیندهای بهتر و زندگی در صلح و امنیت. حوادث جیلولوق خصوصا برای ماجراجویان عشایری که یکصد سال بعد از فاجعه جیلولوق احیانا درصدد اجرای طرحی دیگر در منطقه هستند و میخواهند همچون جیلوها و ارامنه مملکتی از دل آزربایجان برای خود دست و پا کنند میتواند بسیار پرعبرت باشد.
۲۳ اسفند ۱۴۰۲