نوشته اسماعیل امیرخیزی (۱۸۶۸–۱۹۶۶) از یاران نزدیک ستارخان و اولین منبعی که این جمله نقل شده است.
جریان پانفارسیست این جمله را جعل کرده به جای امیر المومنین، ایران مینویسد.
ستارخان زیر لوای دولت قاجار طبعاً قائل به ایران هم بود ولی درک او از ایران چیزی نبود که امروز جریان پانفارسیست ترسیم میکند. در آن دوره ایران مترادف فارس نبود و ستارخان در چهارچوب ایران قاجاری خود را فرد یک ملت محکوم و تحت استعمار نمیدید.
او و پدران فکری انقلاب مشروطه در آزربایجان، در راس آنها علی مسیو، نه به دنبال اسقاط دولت قاجار بلکه بهدنبال اصلاح و قانونمند کردن آن بودند.
در عین حال و به رغم وجود دولت ترک تبار در تهران، علی مسیو و ستارخان در چهارچوب ممالک محروسه قاجار قائل به مملکت آزربایجان و حق حاکمیت آن بر مقدراتش بودند. آنها برای قانون مترقی انجمنهای ایالتی و ولایتی جنگیدند و توانستند انجمن (مجلس) ایالتی آزربایجان را بنیان بگذارند که مدتی عملاً آزربایجان را اداره میکرد. هسته اصلی انجمن ایالتی آزربایجان، مرکز غیبی تبریز، مغز متفکر آن علی میسیو و فرمانده شاخه نظامی آن ستارخان بود.