
به همین علت قروه شاهد ورود شورشیان گلباغی (اکراد ) و دیگر طوایف سورانی زبان بوده [ در اثنای جنگ های جهانی اول و دوم ] و این مساله باعث افزایش جمعیت اکراد در قروه شده است.
توپونیم ” قروه ” به هر شکل و شمایلی و با هر فرمی و ظاهری قرائت و کتابت شود به قطع یقین نمی تواند خارج از دریای لسان ترکی و گنجینه توپونیم ها و حوزه توپونیمیکی تُرکی تعریف، تقریر ، تحلیل و تشریح گردد. قروه در هز یک از حالت ها و قرائت های ذیل:
قوروا – خوروا / خور اووا Xor ova = خانه خورشید= سرزمین آتش و خورشید ؛ در ترکیب لغت قورجاناق و نامهای خوراسان، خورخوره، قوراوا و… جزء اول یعنی قور / خور در معنای خورشید، شراره های آتش و آتش مشاهده می شود.
خوروه / خور+بَیXorva= خورشید بزرگ و مقدس
قِروه Qerva = در معنای لایه های نازکی از یخ و برف بعلت سرمای زیاد منطقه
قیروو Gırov = در معنای لایه های نازکی از یخ و برف بعلت سرمای زیاد منطقه؛ در ترکیب نام اسب کوراوغلو به نام قیرآت لغت قیر وجود دارد که هم در معنای بزرگ و هم در معنای سیاه آمده است.
قَره اووا / قَره اوبا Qara Ova = به معنای آبادی بزرگ، خانه بزرگ، شهر بزرگ
قورو اووا Qoru Ova= سرزمینی با خانه های گلی و خشک – شهری با سرمای خشک و سوزان
قِر بَی Qir Bay = خدای بزرگ، خدای خدایان، خان خانان
و یا احیانا با هر تلفظی و کتابتی خارج از قرائت و تحلیل مزبور نوشته و تلفظ شود بازهم نافی ریشه ی تُرکی آن نخواهد بود؛ آنهم بنا به دلایل ذیل:
1- وجود محلات قدیمی با همان نام ترکی در مرکز شهر مانند: یوخاری محله ، آشاغه محله ، داش محله، محله شهرداری دالی، قاش تپه، ره مین آوا، احمدآوا و…
2- وجود کوههای اطراف قروه با نامهای ترکی قرهیارکه، َقَلووز، کولار ، بدر، پریشان، پنجهعلی (پنجه)، حاجآقا و رودخانه هایی با نام آجی چای [ تغییر یافته به تلخه رود ] و اوزون دره و…
3- وجود صدها آبادی قدیمی و ترکی با همان نام قدیمی ترکی در حوزه شهرستان قروه [ علیرغم تغییر و تحریف های زیاد طی یکصد سال گذشته ] که این امر در حوزه توپونیم شناسی قابل تحلیل و استدلال می باشد.
4- رواج زبان ترکی آذربایجانی بعنوان زبان قدیمی و اصیل مردمان اصیل این شهر
5- شهرستان قروه تا اواخر دهه 20 به همراه بیجار گروس و سونقور جزئی از ایالت آذربایجان تاریخی بوده است.
6- و…
حتی اگر مطالب مندرج در ویکی پدیا را قبول کنیم آنگونه که آمده است :” قروه معرب کلمه فارسی میانه (گوربِگ) بوده و مرکب از (گروگور) یعنی دشت و صحرایی هموار و از این جهت است که (گور) با (بگ) به معنی خدا که بر روی هم گوربک یعنی دشت خدا است.” بازهم ابرلغت موجود در ” گوربگ ” یعنی عنصر بگ در معنای خدا همان ابرلغت ترکی بَگ / بیگ به معنای بزرگ، رهبر، خدا و سرور می باشد.
کسانی که می خواهند نام کنونی قُروه را در خارج از حوزه و بنیاد توپونیمی تُرکی تحلیل و تبیین نمایند قطعا گرفتار قرائت ظاهری شده و از جهان واژه گان و گنجینه لغات ترکی محروم و یا در چنبره ی تعصبات خشک و خالی خودساخته و دیگرساخته، محدود هستند و محصور.
توپونیمهایی دیگر با نام قروه و با تلفظ های مشابه آن در دیگر نقاط تورک وجود دارد مانند:
روستای قِروه Qerva در شهرستان ابهر (بخش مرکزی) که در کیلومتر ۱۵ جاده ترانزیتی «ابهر ـ تاکستان» واقع شدهاست
قروه درجزین در شهرستان رزن / استان همدان با فرهنگ و تاریخ و زبان تُرکی
و…