مقالات

خانه شیشه‌ای ایران و جهان تورک

از زمان استقرار نظام پهلوی و به عبارتی تشکیل دولت_ملت به مفهوم مدرن در ایران هویت اتنیکی ملت‌های ساکن در ایران همواره محل بحث و جدل بوده است.

از زمان استقرار نظام پهلوی و به عبارتی تشکیل دولت_ملت به مفهوم مدرن در ایران هویت اتنیکی ملت‌های ساکن در ایران همواره محل بحث و جدل بوده است.

کشوری به پهناوری ایران طبیعی است که محل زندگی و عبور گروه‌های مختلف اتنیکی و مذهبی باشد. در جهان امروز و در کشورهای مدرن این خصوص به عنوان امتیازی در نظر گرفته می‌شود. اما در ایران هیچگاه اینگونه نشد.

تعریف ملت در ایران از همان ابتدای بازتولید مفهوم ملیت قومت فارس در نظر گرفته شد. هویت ملی در ایران حول محور قوم فارس تشکیل و گسترش یافت. به این مقدار هم اکتفا نشد و تمام ملل غیر از فارس‌ها دشمن انگاشته شدند.

اینکه چگونه با وجود تسلط چندین ساله ترک‌ها در قدرت قومیت فارس چنین راهی برگزید و عملی کرد خود سوالی اساسی است ولی در این مجال به بررسی موضوعی جدید خواهیم پرداخت.

هرچه بود حکومت‌های ایران از زمان پهلوی به بعد ملت‌های غیر فارس را چه در سخن و چه در عمل عنصری خارجی دانستند. در دوران پهلوی اول سیاست‌های یکسان‌سازی شدیدی بر علیه غیر فارس‌ها به راه افتاد. ترک‌ها و عرب‌های ساکن ایران به لحاظ تاریخی دشمن درجه اول  ملی‌گرایان فارس فرض شدند.

تمامی سیاست‌های ملی‌گرایانه در این رگه‌هایی از نفرت و دشمنی با ملل غیرفارس خصوصاً ترک‌ها و عرب‌ها داشته است. همچنین در تاریخ معاصر ایران هیچگاه سرشماری دقیقی بر اساس اتنیک ها انجام نشد. این امر هم باعث سردرگمی در محاسبه دقیق جمعیت بر اساس ملیت‌ها شد.

با این حال گفته‌های مقامات رسمی در این خصوص راه را برای تخمین‌ها گشوده است. برای مثال اگرچه هستی ترک‌ها به کلی انکار شده اما غالب تخمین‌ها وجود ده‌ها میلیون ترک در ایران را اثبات می‌کند.

بی‌راه نیست اگر نصف جمعیت ایران ترک‌ها در نظر گرفته شود که البته به ترک‌های آذربایجان، خراسان، ترکمن صحرا، قشقایی، پیچاقچی و بسیاری از ایل های دیگر شناخته می‌شود.

اما از ابتدای بر سر کار آمدن رژیم پهلوی وجود ترک‌های ایران همواره انکار و یا تحریف شده است. ترک‌های آذربایجان به عنوان پرجمعیت‌ترین گروه از ترک‌ها آذری خطاب شده‌اند. تعریفی که بر هیچ منبع علمی قابل اعتنایی استوار نیست و تماماً بر اساس زور رژیم فاشیستی تولید شده است.

هر چه هست با گذشت یک قرن از این جنگ هویت اگرچه ملت‌های غیرفارس صدمات بسیاری دیدند اما قطعا پیروز میدان شدند. چرا که امروز مهمترین چالش مقابل حکومت در آذربایجان مجادله هویت ترک‌ها است. چیزی که روز به روز گسترده‌تر می‌شود و قطعاً نخستین گزینه آلترناتیو سیاسی در مناطق آذربایجان جنوبی است.

یکی دیگر از عوامل نابودی هویت ملی ملل غیرفارس خصوصاً ترک‌ها عوامل مختلف خارجی است. اولاً حکومت‌های ایران چه در دوران پهلوی و چه در زمان جمهوری اسلامی تلاش زیادی برای ارایه تصویری مطلوب از ایران به جهان خارج کردند. یعنی حکومت‌ها همیشه در تلاش بوده‌اند کسی در جهان متوجه وجود تنوع قومی و سپس دینی و مذهبی ایران نشود.

این تلاش با توجه به اصرار اپوزیسیون بر ملی‌گرایی فارس بسیار آسان‌تر به نتیجه رسید. چرا که مخالفان و در واقع آلترناتیو جمهوری اسلامی نیز همراستا با حکومت مشغول انکار و تحریف هویت ملل غیرفارس بود. بنابراین کشورهای خارجی دست‌کم در محیط دانشگاهی ایران را آنگونه که نشان داده می‌شد یافتند و خواندند نه آنگونه که در حقیقت بود و هست.

در این خصوص البته که عدم وجود اراده کافی برای دریافتن حقیقت در بین کشورها موجب تحکیم دروغ ایران شد. اما با گسترش امکانات ارتباط جمعی و تحول ارتباطات انحصار اصحاب قدرت در مقیاس قابل توجهی از بین رفت. اما مانند هر ممنوعیت دیگری فشار حکومت نتیجه عکس داد و ترک‌ها بیش از پیش به هویت ملی خود علاقه‌مند شدند.

استقلال جمهوری آذربایجان هم تاثیر بسیار زیادی بر رشد آگاهی ملی در آذربایجان جنوبی داشت. اما با افزایش مشکلات جمهوری آذربایجان و سپس اشغال قره‌باغ برای سال‌ها به نقطه ضعف و محلی برای ترور شخصیت آذربایجانی‌ها تبدیل شد. ضعف کشورداری در جمهوری آذربایجان اعتماد به نفس آذربایجانیان در آذربایجان جنوبی را به شدت تحت تاثیر منفی قرار داد.

حکومت تهران از تمام این ظرفیت بر علیه هویت جمعی ترک‌ها در ایران استفاده کرد. برای همین هم تا توانست از اشغال قره‌باغ توسط ارمنستان حمایت کرد. اما پس از آزادسازی بخش قابل توجهی از مناطق اشغالی قره‌باغ در جریان جنگ ۴۴ روزه سال پیش ورق برگشت. ج

مهوری آذربایجان موفقیت غیرقابل انکاری در میدان جنگ و دیپلوماسی به دست آورد. این جنگ همان قدری که موجب پیروزی آذربایجان شد باعث شکست ایران هم شد. دست تهران به شکل عجیبی در طرفداری از ارمنستان باز شد. این مساله باعث افزایش قابل توجه اعتماد به نفس در آذربایجان جنوبی شد.

همچنین پس از رویدادهای قفقاز رویکرد نگاه به جهان ترک در ترکیه و آذربایجان هم به شکل ملموسی افزایش پیدا کرد. این سیاست‌ها هم ایران را در موقعیت ضعیفترین قرار داد. در حالی که ایران می‌توانست از ظرفیت وجود میلیون‌ها ترک برای خارج شدن از محاصره اقتصادی استفاده کند برعکس به دشمنی آشکارتر ادامه داد.

در روزهای پیش هشتمین نشست سران کشورهای جهان ترک در استانبول برگزار شد و تصمیمات مهمی برای گسترش روابط بین کشورهای ترک گرفته شد. تمام اینها باعث آشفتگی بیشتر ایران شد. اما روز پیش اتفاق مهمتری رخ داد، که موجب فوران دوباره نفرت از ترک‌ها در ایران شد.

دولت باغچلی، رهبر حزب حرکت ملی ترکیه همزمان با هشتمین نشست سران کشورهای ترک «نقشه جهان ترک» را تقدیم رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه کرد. در این نقشه که البته نه نقشه سیاسی کشورها بلکه نقشه پراکندگی ترک‌ها در جهان بود بخش قابل توجهی از مرزهای سیاسی ایران نیز در نقشه مشخص شد.

به طور طبیعی مناطق آذربایجان جنوبی، قشقایی، ترکمن صحرا و بسیاری از مناطق دارای جمعیت ترک در ایران در نقشه مذکور جزو جغرافیای جهان ترک قرار گرفته شده بود. این مساله اگرچه جزو حقیقت جهان ترک بود اما موجب آشفتگی زیاد ایران شد. این مساله بار دیگر موجب حمله ملی‌گرایان فارس به ترک‌ها شد.

اما مساله غیرقابل انکار اینکه در شرایط کنونی علیرغم ملاحظات فراوان وجود قدرت و نفوذ آذربایجان جنوبی در منطقه غیرقابل انکار است. بنابراین عصبانیت تهران در عمل موجب افزایش خودآگاهی ترک‌های ایران می‌شود و موقعیت ترک‌های ایران را حساس‌تر و تاثیرگذارتر از هر زمان دیگر می‌کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا