
در سال ۱۳۵۸ زمانی که خمینی تازه به حکومت رسیده بود و حکومت مرکزی با آزربایجان جنوبی اختلافاتی داشت و از آزربایجان حمایتی نمیکرد، گروههای تروریستی کُردی و مهاجر که منتظر جرقهای بودند تا سلاحهای خود را بردارند با پیوستن به پیشروان تروریستشان یعنی حزب دمکرات کردستان و رهبری این حزب به سولدوز حمله کرده و به مانند دوستان ارمنی خود به قتلعام خانوادهها و زنان و کودکان سولدوزی پرداختند به طوری که دهها نفر به طرز فجیعی به شهادت رسیدند. حکومت ایران تا الان آمار صحیحی از تعداد شهدا اعلام نکرده است. شاهدان عینی و آمارهای میدانی، از به شهادت رسیدن حدود ۴۰ نفر حکایت دارد بطوری که در یک مورد یک خانواده ۱۱ نفری به طور کامل قتلعام شدند.
در طول این جنگ چهار روزه، تنها شهروندان عادی سولدوز بودند که با اسلحه شکاری و سلاح سرد در مقابل دهها هزار نیروی مسلحِ کُرد ایستادگی کردند که در آخر ملاحسنی از اورمیه با نیروهای نظامی و مردمی به کمک مردم سولدوز شتافتند و مردم سولدوز را از دست گروههای ترورستی کُردی و متجاوز نجات دادند
این داستان در اینجا به پایان نرسید همین کُردهای مهاجر و طرفدار تروریسم، با شکست نظامی در آزربایجان جنوبی به دلیل مهاجر و غیربومی بودنشان، روش خود را تغییر داده و تسخیر دیگر شهرهای آزربایجان جنوبی، از طریق افزایش جمعیت و سپس نفوذ سیاسی و اقتصادی را در دستور کار خود قرار دادند.
بسیار واضح است آنهایی که در شهرهایمان ساکن شدهاند با همدستی با رژیم پانفارس ایران هنوز هم افکار دیگری چون اشغال وسعت بیشتری از خاکهای آزربایجان جنوبی را در سر میپرورانند و هر لحظه به دنبال فرصتی هستند تا شهرهای غربی آزربایجان جنوبی را ضمیمه اندیشه فاشیستیشان کنند.