
جواد هیئت: نمایندگان دولت مرکزی به دستور تهران کتابهای درسی مدارس را جمع کردند و آتش زدند.
محمدعلی فرزانه: هر روز صبح جسد بیجان چندین قربانی بر سر دار تکان میخوردند و زیرپای این قربانیان کتابهای درسی به زبان تورکی آزربایجانی را که معارف ملی تدوین و نشر کرده بود به آتش میکشیدند.
اسد بهرنگی: بچههای دیگر مدارس هم آمده بودند، یک-یک کتابها را انداختیم تو آتش، مدیر جدیدمان به هر بچهای که کتابش را تو شعله میانداخت، یک شیرینی میداد.
رضا براهنی: کتابهایی را که به زبان مادری مردم شهر بود آتش زدند. یادم هست معلمی به نام امیرخیزی آهسته گریه میکرد.
محمود آخوندی: درخواست کرده بودند که هر دانشآموزی کتابهای درسی خود را به همراه بیاورد و در آن راهپیمایی بسوزاند. من آن کتابهای درسی را دوست داشتم و حاضر نبودم آنها را از دست بدهم.
احمد ساعی: آذرماه ۱۳۲۵ بود که مدیر مدرسه به ما اعلام کرد همه کتابهایمان را به مدرسه بیاوریم. تل بزرگی از کتابها جمع شد و همه را آتش زدند.