اعتراضات اخیری که وارد هشتمین هفته خود در ایران شده و در شهرهای مختلف ادامه دارد و بیشتر با قیام «فمنیستی» خود را به دنیا شناسانده است و حامیان نسبتا خوبی هم چه در داخل و چه در خارج از ایران داشته است آنچنانکه باید و شاید هنوز نتوانسته قشر عظیم و همگانی جامعه داخل را همراه خود سازد!
جامعه ایران، بخصوص قشر زنان آن به شدت جامعه مذهبی و بسته است، خیزش اخیر زنان در ایران بسیاری از جامعه متوسط و پایین را بر آن داشته که تصور کنند اعتراضات زنان، اعتراضات صرفا روشنفکری و فمنیستی و حمایت از بی حجابی مطلق و مخالفت با حجابی است که آنها به پوشش آن عادت کردهاند، یعنی همان کشف اجباری حجابی که در دوره رضاشاه اتفاق افتاد!
چرا که این اعتراضات خودرا بیشتر از هر کمبودی، حتی دیگر حقوق پایمال شده زنان، روی حجاب متمرکز کرده است که برای قشر متوسط و پایین جامعه از اهمیت زیادی برخوردار نیست.
از طرف دیگر، عدهای بر آنند این اعتراضات را به نفع قشر خاص مصادره کرده و دیگران را سیاهی لشگر خود تلقی کنند!
و این در حالی است که اعتراضات اخیر تنها اعتراض به حجاب اجباری و نداشتن حق انتخاب آزادانه پوشش زنان نیست، بلکه اعتراض به کل نابرابریهای جامعه متکثر و چند زبانی و چند فرهنگی در کشور، فقر و بیکاری و سیاست خارجی واگرایانه و ستیز با کشورهای همسایه و مسلمان است.
بیشتر ما در طول روز شاهد صحنههای به غایت رقت باری هستیم که غم سنگین آن اشک بر چشمانمان جاری میکند، روزانه زنان و دختران جوان و کم سن و سال بسیاری را میبینیم که قوت لایموت خودرا از میان زبالهدانهای شهر جستجو میکنند و عَرَق شرم بر پیشانی هر رهگذر مینشانند اما مسئول اینهمه نابسامانی و فقر و فلاکت دولتمردانی هستند که خود بر اریکه قدرت تکیه زدهاند و فرزندانشان در کشورهایی که آنها را دشمنان خود میدانند به عیش و نوش میپردازند و خبر از این اوضاع فلاکت بار داخل ایران ندارند و یا خبر دارند و برایشان مهم نیست!
«حسن راشدی» – شنبه ١۴ آبان ١۴۰١