چکیده:
پس از گذشت ۹۵ سال تأثیرگذاری شدید عملیات ذوب فرهنگی (آسیمیلاسیون) در بین ملت بزرگ تورک خراسان و سکوت سهمگین و جهل تقویت شده در این سرزمین پهناور و حاصلخیز، حالا با نگاهی تخصصی و بیان واقعیت ها درمورد بازماندن ملت تورک خراسان از حق خواهی و عقب گرد فاجعه بار آن ها از جبهه هویت طلبی و همین طور در تمام زمینه ها از جمله دست نیافتن به پیشرفت در زندگی یا به زبان ساده تر نچشیدن طعم خوش یک زندگی ساده که حاصل آن امروزه نهادینه شدن پذیرش ذلت و خاری و تبدیل آن به جزئی از ارکان اصلی زندگی که همان سبک زندگی اشتباه می باشد روشنگری ای صورت گرفته است تا ذهن را برای پیدایش حقیقت به چالش بکشد، در این مقاله کوشیده شده است برای آگاه سازی ملت تورک با بکار گیری اصل مطلب به همراه تجزیه و تحلیلهایی درکنار بیان مدارک موثق عاملی باشد تا خواننده را به سطح بالایی از آگاهی در رابطه با وجود خویش و سبک صحیح زندگی هدایت شود.
مقدمه:
در سر آغاز مقدمه برای روشن شدن بخشی از هدف این مقاله باید خواننده این مسئله رو در نظر داشته باشه موضوعات مطرح شده در داخل این بحث مربوط به تمام ملت تورک در ایران هم می باشد چرا که از دوره باستان تا دوره قاجار بین آنان تاریخ و فرهنگ مشترکی وجود داشته، پس آگاه باشید که باید گسترده تر تفکر کرد و پیوسته ذهن مان را باید به چالش بکشیم. ما همیشه حافظ صلح و برابری بوده ایم و هستیم و خواهیم بود، ولی هیچ گاه از حق خود نمی گذریم و در کنار این به حقوق دیگران احترام گذاشته و میگذاریم. پیشرفت و گذشتن از این وضعیت در ایران متصل به حفظ هویت و شناخت حقوق خود و انرژی خاص است.
همیشه در طی یک قرن تهاجم فرهنگی و بیعدالتی فقط یک جواب از طرف ملت شنیده شد و آنهم سکوت بوده است، با توجه به استارت خوردن عملیات ویرانگر ذوب فرهنگی (آسیمیلاسایون) در خراسان باعث شد که امروزه نيسل جدید تورک خراسان علاوه بر آگاه نشدن از تاریخ و آثار باستانی خود حالا زبان مادری خود را به فراموشی بيسپارند و در یک دوره از زندگی، هویت ثانی رو برای خود انتخاب کنند و با آن هویت جعلی و پرفراز و نشیب از بزرگ شوند، کوچک شمردن و فراموشی زبان مادری تنها یکی از اثرات حل شدن انسان در هویت ثانی است که در بعضی موارد باعث ایجاد شکافهای وسیع بین هم نوعان خود است مانند جدایی ترکان خراسان از تورکمن ها تا به دلیل پررنگ کردن تفاوت مذهبی در کنار اینکه هر دو مشترکات بسیار زیادی با یکدیگر دارند و جزو یک خانواده هستند، یا جدایی ترکان خراسان از آذربایجان به دلیل تفرقه افکنی ازلحاظ نوع زبان که امروزه در بین ترکان خراسان باب شده است که این جملات رو تکرار میکنند: [زبان آذربایجانیها کاملاً با زبان ما فرق میکند، آنها تورکهای اصل هيستند!!!] این اشخاص کسانی اند که هویت ثانی رو پذیرفتهاند و پیوسته حتی توان مکالمه ساده را به زبان مادری خود ندارند و آن را فراموش کردهاند و یا به دلیل تأثیر عمل آسیمیلاسیون (ذوب فرهنگی) در زبان مادری خود بیشر از اصطلاحات بیگانه فارسی استفاده میکنند درحالیکه از قدیم الایام معادل اصطلاحات اصیل تورکی در زبان مادری وجود داشته و دارد. این نوع کارها همان عملیاتی است که مسیر رسیدن استعمارگران به هدف خود را هموارتر میکند تا آنان در این مسیر با پیاده کردن افکار زالو صفتانه خود همراه با کمک جیره خوارهای ساکن در کشور مورد نظر، از آگاهی ملت سوءاستفاده نموده، که محصول آن پروراندن پیچکهایی بنام پانفارسيسم است و با شاخ بال دادن آنها و رساندنشان به قدرت (حکومتداری) افکار پان ایرانیستی را در خارج از مرزهای ایران رواج دهند و رعیتهای بیشتری برای خود دست و پا می کنند.
برای دریافت و مطالعه ادامه مقاله به لینک زیر کلیک کنید.
چرا_جامعه_مدنی_ترکان_خراسان_از_مقوله_حق_خواهی_و_پیشرفت_باز_ماندن؟