
برندا شِیفر، محقق و استاد پروازی مرکز مطالعات اوراسیا، روسیه و اروپای شرقی در دانشگاه جورجتاون در مونوگرافیای که در «بنیاد دفاع از دموکراسی» منتشر کرده، به لزوم نگاهی غیر فارس محور در رویکرد سیاستمداران آمریکایی در مواجهه با ایران تاکید کرده است. بخش فارسی گروه خبری ایانتی، پیدیاف تک نگاری (مونوگرافی) خانم شِیفر به زبان انگلیسی را منتشر میکند.
در باره برندا شیفر بخوانید: مختصری در باب برندا شیفر، نویسنده «مرزها و برادری؛ ایران و چالش هویت آذربایجانی»
برای دانلود این فایل به لینک زیر کلیک کنید.
پیشگفتار از راوول مارک گرچ:
در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ در استانبول، که در آن زمان صدها هزار نفر جمعیت ایرانی خارج از کشور را در خود جای داده بود، می شد با آذربایجانی های ایران که اغلب در زبان فارسی به آنها آذری گفته می شود، در همه جا روبرو شد. من به عنوان یک کارمند در آژانس اطلاعات مرکزی و سپس در کنسولگری آمریکا، با صدها نفر صحبت کردم که به امید زندگی بهتر در تلاش بودند با ویزاهای توریستی به ایالات متحده یا با مهاجرت غیرقانونی به اروپای غربی بروند. آذربایجانی ها برخلاف هموطنان خود از فلات ایران، در ترکیه احساس راحتی می کردند. این حس راحتی فقط بخاطر زبان نبود.
طی دیدارهایی که با آذربایجانی ها و دیگر اقلیت های ایرانی داشتم، میشد متوجه شد که ایران یک معمای تشکیل شده از فرهنگ های متفاوت بود. فرهنگ پارسی و برای اکثر آنها مذهب شیعه (علیرغم اینکه حاکمیت را بدون رضای قلبی قبول کردند)، هویت بسیاری از آنها را به رسمیت نمیشناخت. خیلی ها نسبت به این نظام احساسات کاملاً متفاوتی داشتند. برخی مانند بلوچ ها، عرب های خوزستان، ترکمن ها و کردها، بدون اتلاف وقت از همان ابتدا نارضایتی خود را برای اربابان پارسی خود نشان دادند.
آن زمان، یک دهه پس از انقلاب ایران، برای من روشن بود که اسلام، ایران را به جامعهای خوشبخت و متنوع از نظر قومی تبدیل نکرده است. امپراطوریهای فراوان اسلامی، مانند امپراتوریهای عثمانی، صفوی و قاجار همه تأثیر عمیقی بر روحیات فرهنگی که امروزه مردم چند زبانه، چند فرهنگی و چند ملیتی ایران در آن زندگی می کنند، گذاشتند. تنها هویت متعالی در این امپراتوری ها که انسجام حاکمیت سیاسی، فرهنگی و احساسی خود فرد را می داد، دین بود.
از نظر تئوری، جمهوری اسلامی باید برادری را برای ملتهای ایران، به ویژه اقلیتهایی که علیه شاهان پهلوی (۱۹۲۵-۱۹۷۹) قیام کرده بودند، می آورد. این اتفاق نیفتاد. فارسی سازی و تمرکزگرایی دولت ایران تحت رهبری روحانیون ادامه یافت. در عمل، اسلامی سازی روی دیگر فارسی سازی بوده است. اسلام گرایان، ادای احترامی ناخواسته به موفقیت پهلوی ها در ایجاد هویت ملی با فارسی سازی که انجام داده بود، داشتند. برای اقلیت های اتنیکی که بیشتر رویکردی شکاکانه به دین دارند یا عرفانگرا هستند و یا ضد روحانیت هستند (شمارشان در بین شیعیان زیاد است)، فارسی سازی جمهوری اسلامی حتی ممکن است شدید تر و توهین آمیزتر از شاهان پهلوی باشد.
تک نگاری «ایران فراتر از فارسها است» برندا شفر، سعی در پر کردن خلاء جدی در تحقیقات انگلیسی زبان درباره تنوع اتنیکی ایران دارد. این خلا در دولت ایالات متحده، جایی که گزارش در مورد اقلیت های اتنیکی جمهوری اسلامی هرگز در اولویت نبوده، آشکار است. بدون وجود دیپلمات ها و کارشناسان این عرصه، و بدون وجود تعدادی از تحلیلگران که بتوانند به زبان های مورد نیاز صحبت کنند (برای مثال، برای ارزیابی خوب مسئله عرب احوازی، فرد به هر دو زبان عربی و فارسی احتیاج دارد)، تعجب آور نیست که توجهها معمولاً به جای دیگری معطوف میشود.