منابع تاریخی قبل از میلاد در خصوص تورکها و فرهنگ آنها شامل اطلاعاتی در زمینه اساطیر تورک است.
اطلاعات قدیمی در خصوص اساطیر تورک در سلسلههای چین ،گوکتورک و منابع قبل از اسلام قابل مشاهده است.
در نتیجهی مهاجرتهای گسترده قرن چهارم اطلاعاتی در منابع لاتین و بیزانس در خصوص اساطیر تورک به چشم میخورد.
به طور حتم منابع اساطیر تورک و رد پای آن در مناطق وسیع جغرافیایی وجود دارد.
در اساطیر تورک، اسطورههای دلاوری از جایگاه ویژهای برخوردارند. قهرمانهای نجات بخش در اساطیر در طی زمان انعکاس پیدا کرده است.
ویژگی هایی که باعث تمایز اساطیر تورکی از دیگر اساطیر میشود را میتوان به ترتیب زیر طبقه بندی کرد.
۱. شرایط روانشناختی تورکها و نگاه آنها به دنیا متفاوت است.
۲. اساطیر تورکها بر خلاف اساطیر مصر، یونان و هند بر پایه باور به خدایان استوار نیست.
۳. در اساطیر تورکی توجه بیشتری به اساطیر عدالت محور و نجات بخش است.
۴. در متون اساطیری تورک رد پای باورهای شمنی بسیار دیده میشود.
متون و افسانه های اساطیری
در افسانهها در زبان ترکی تحت نوعی بیان ابتدایی و عامه، زایشی بر پایه حقیقت و یا نوعی تخیل خارقالعاده و ماجراهای قهرمانهای اسطورهای در اشعار و ترانه ها شکل میگیرد که غالباً با همراهی سازی بیان میشود که از زبان شاعری فراموش شده و یا ناشناس است که البته شاعر در درون اثر از لحاظ حسی و یا کارکردی حضوری ندارد و به شکل یک “اثر ادبی” در مقابل ما قرار میگیرد.
مراحل و شرایط شکل گیری یک افسانه:
۱. جامعه ای که افسانه خلق میکند میبایستی دورهای تحت عنوان “عصر افسانه” را زیسته و تجربه کرده باشد.
این دوره در ترکی و از لحاظ تاثیر به سزای آن در عناصر اساطیری تحت تاثیر فرهنگ سرزمینهای استپی نوعی قهرمان سازی است که به زندگی اجتماع آن دوره جهت داده است. حوادث خارقالعاده که نشات گرفته از اسطوره ها میباشد با مرور زمان جایگاه قدیم خود را از دست میدهد و به جای قهرمانها تحت تاثیر ارزشها و نقشهای اجتماع جدید قرار گرفته و به مرور دوران افسانهها رو به افول رفته و جای خود را به دورانی تحت عنوان ” عصر داستان” داده است.
۲. اجتماعی که افسانه خلق میکند میبایست دارای سنت شفاهی باشد. عناصر فرهنگی و آثار ادبی از نسلی به نسل دیگر با سنت شفاهی قدرتمندی انتقال پیدا میکند و شکلگیری افسانه را فراهم میکند.
۳. شکلگیری یک افسانه بر اساس یک حادثهی مرکزی (هسته اصلی) میباشد تا موجب پیدایش الهام باشد که این حادثه اجتماع را عمیقاً تحت تاثیر قرار دهد و پس از خیال پردازیها در اجتماع توجه برانگیزد و بر اساس سنت شفاهی گسترش و غنا یابد.
۴. این حادثه توسط “شاعر” به متنی ادبی تبدیل شود. این متن از شاعری به شاعر دیگر، از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و در سنت شفاهی پویا و زنده میماند.
۵. این متن میبایست قبل از پایان عصر افسانه در سنت شفاهی زنده مانده و ماندگار شود. در جوامعی که عصر افسانهها به پایان میرسد، ماندگاری با تبدیل به نوشته و متن ادامه مییابد و در زمانهای جاری به عنوان اثر ماندگار باقی میماند.
برخی از افسانههای مهم تورک:
افسانه بوزقورت
افسانه ارگنهکون
افسانه اوغوزخاقان
افسانه ماناس
تورکها در اساطیر جوامعی که در طول تاریخ در تماس قرار گرفتهاند نقش مهمی را بازی کردهاند. این موضوع در شکلگیری باورهای پذیرفته آنها تاثیر گذار بوده است. در راس این باورها، آیین زرتشتی، مانویسم و بودیسم قرار میگیرد.