
مجله “مو” بلژیک که یک مجله شناخته شده در زمینه مسائل علوم سیاسی است مصاحبه ای با یاشار حکاک پور دبیر انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران(آداپ) و دکتر برندا شفر داشت. ترجمه مقاله که به زبان داچ منتشر شده به شرح زیر است:
موج بازداشتها در میان بزرگترین اقلیت قومی کشور
«ایران میخواهد هویت آذربایجانیها را محو کند»
✍🏻 ویلم د مایسنیر
📅 ۱۷ مارس ۲۰۲۵
تهران در ماههای اخیر احکام سنگین زندان را علیه آذریها، بزرگترین اقلیت قومی کشور، اعمال کرده است. تنها جرم آنها دفاع از زبان مادری و محیط زیستشان است. این موج جدید سرکوب، توجهات را به یک مشکل کمتر مطرحشده در جامعه ایران جلب میکند: تبعیض سیستماتیک علیه غیرفارسها.
آذریها، یا ترکهای آذربایجانی، بزرگترین گروه غیرفارسی در ایران هستند. از آنجا که آمارهای جمعیتی در ایران اغلب تحت تأثیر مسائل سیاسی قرار دارند، دسترسی به ارقام دقیق دشوار است، اما تخمینها نشان میدهند که آنها بین ۱۶ تا ۳۰ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
آذریها عمدتاً در استانهای شمالغربی، یعنی آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل زندگی میکنند و در استانهای زنجان و همدان نیز به میزان کمتری حضور دارند. آیتاللهها بیم آن دارند که این استانهای آذربایجانی به دلیل پیوندهای تاریخی و فرهنگی خود، به کشور همسایه، جمهوری آذربایجان، نزدیک شوند.
تعقیب و سرکوب
یاشار حکاکپور میگوید «نژادپرستی در سیستم ایران نهادینه شده است.» حکاک پور یک آذربایجانی ایرانی است که برای فرار از یک حکم طولانی زندان مجبور به ترک کشور شد. او برای اثبات ادعایش به جنجال کاریکاتور سوسک اشاره میکند.
در ۱۹ می ۲۰۰۶، در ضمیمه هفتگی یک روزنامه دولتی ایران، کاریکاتوری منتشر شد که در آن کودکی تلاش میکرد به زبان فارسی با یک سوسک صحبت کند. سوسک در پاسخ گفت: «نمنه؟»که در زبان آذری به معنای «چی»است.
مانا نیستانی، کارتونیست، ادعا کرد که در این اثر قصد توهین نداشته است،اما مقایسه آذریها با سوسکها خشم گستردهای را در میان آنها برانگیخت.
«در دهها شهر با اکثریت آذری، مردم به خیابانها آمدند. نیروهای امنیتی به سمت معترضان تیراندازی کردند و دهها نفر کشته شدند.» حکاکپور توضیح میدهد در ماههای بعد، مقامات یک سرکوب گسترده علیه چهرههای برجسته آذری به راه انداختند. شاعران، دانشگاهیان و روزنامهنگاران بازداشت شدند، از جمله خود حکاکپور که در آن زمان دانشجو بود.
بر اساس گزارش سازمانهای حقوق بشری مانند عفو بینالملل،در این اعتراضات دهها معترض کشته و «صدها، اگر نگوییم هزاران نفر» بازداشت شدند. مقامات ایرانی اما این آمار را به ۳۳۰ بازداشتی و تنها چهار کشته محدود کردند.
سرکوب برای درهم شکستن جامعه مدنی
چند هفته پیش، سازمان دیدهبان حقوق بشر (HRW) بار دیگر زنگ خطر را به صدا درآورد. مقامات ایرانی بدون ارائه هیچگونه مدرک واقعی، از اکتبر ۲۰۲۴ تاکنون، دستکم ۲۴ فعال آذربایجانی را به احکام سنگین زندان محکوم کردهاند. دادستانها دلیل بازداشت آنها را فعالیتهایشان در اعتراض به نابودی دریاچه ارومیه – که برای مردم آذربایجان یک منبع حیاتی است – و دفاع از حقوق شهروندی عنوان کردهاند.
ناهید نقشبندی، که موارد نقض حقوق بشر در ایران را برای دیده بان حقوق بشرHRW بررسی میکند، میگوید:«مقامات ایرانی بهطور سیستماتیک جامعه مدنی و اقلیتهای قومی را با اتهامات ساختگی و احکام زندان سنگین سرکوب میکنند تا صدای مخالفان را خاموش کنند.» او این موج سرکوب را «تلاشی برای درهم شکستن جامعه مدنی و جلوگیری از مطالبه حقوق اساسی توسط اقلیتهای قومی» توصیف میکند.
حکاکپور نیز بارها طعم زندان را چشیده است. این مهندس عمران ۴۱ ساله، زمانی که در دهه بیست زندگی خود بود، توسط مأموران لباسشخصی از خیابان ربوده شد و به زور داخل یک خودروی بدون پلاک انداخته شد – تنها یک روز پس از آنکه مقالهای در حمایت از سیستم فدرالی در ایران پخش کرده بود.
او میگوید: «مرا به جاسوسی برای آمریکا، اسرائیل، ترکیه و جمهوری آذربایجان متهم کردند!» ادامه میدهد: «چون این اتهامات کاملاً بیاساس بود و با من بدتر از یک مجرم رفتار میشد، دست به اعتصاب غذا زدم.» این اعتصاب ۹ روز ادامه یافت و به گفته خودش بیش از ۱۰ کیلوگرم وزن کم کرد.
او هنگامی که با خطر ۱۵ سال زندان به دلیل ارتباط با سازمانهای حقوق بشری مواجه شد، به کانادا گریخت و اکنون از تورنتو، سازمانی را رهبری میکند که برای حقوق آذربایجانیهایی که در ایران بهعنوان زندانی سیاسی در بند هستند، مبارزه میکند.
مجازات نامتناسب برای اقلیتها
برندا شفر، استاد علوم سیاسی میگوید «سرکوب اقلیتها مختص حکومت جمهوری اسلامی نیست. این موضوع حتی از دوران سلطنت شاه محمدرضا پهلوی و پدرش آغاز شد». شفر تحقیقات گستردهای در مورد آذریها در ایران انجام داده و چندین کتاب در این زمینه نوشته است. او همچنین تحلیلگر اندیشکده آمریکایی آتلانتیک کانسیل است.
شاه تلاش میکرد با معرفی حکومت خود بهعنوان ادامهای از امپراتوری بزرگ پارس، حس ملیگرایی را تحریک کند و زبان فارسی (یا پارسی) را بهعنوان زبان غالب معرفی کند. این موضوع به قیمت سرکوب رشد فردی گروههای قومی و زبانی مختلفی که کشور ایران از آنها برخوردار است، تمام شد. در کنار آذریها، کردها، ترکمنها، بلوچها و عربها مجموعا بین ۴۰ تا ۵۰ درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدهند. این گروهها عمدتاً در مناطق مرزی ساکن هستند. منطقه اطراف پایتخت تهران بهعنوان سرزمین اصلی فارسها در نظر گرفته میشود.
مانند آذریها، بیشتر این جوامع روابط قوی با کشورهای همسایه خود در آن سوی مرزها دارند. بهطور مثال، بلوچها منطقه وسیعی را در ایران، پاکستان و افغانستان پوشش میدهند و کردها خود را در شهر اربیل عراق همچون در کرمانشاه ایران در خانه خود میبینند. همه اینها در تهران ترس از جداییطلبی را دامن میزند.
«صحبت کردن برای کل جامعه سخت است، اما به نظر من آذریهای ایران حداقل میخواهند به سمت یک سیستم فدرالی پیش بروند.» حکاکپور میگوید «اگر پارلمان خودمان را داشته باشیم، حداقل میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که معادن طلا در استانهای آذربایجان به چینیها داده نمیشود.»
متخصصان مختلف و گزارشهای سازمان ملل نیز به این نکته اشاره دارند که ایرانیان متعلق به گروههای اقلیتی بهطور نامتناسبی بیشتر در معرض زندان و اعدام قرار میگیرند، بهویژه زمانی که بحث فعالان سیاسی در میان باشد. عفو بین الملل حتی از «افزایش وحشتناک اعدامها» در دو سال گذشته سخن میگوید، بهویژه در میان اقلیتها.
استریوتیپهای نژادپرستانه
در حال حاضر، برای دانشآموزان آذری یا کردی ممنوع است که زبان مادری خود را یاد بگیرند، چه برسد به تاریخ قوم خود که آنرا در کلاسهای درس بیاموزند. این مبارزه برای زبان موضوعی مهم برای این گروه جمعیتی است.
روز جهانی زبان مادری، که یک ابتکار یونسکو است و در ۲۱ فوریه برگزار میشود، برای آنها همیشه یک روز ویژه است. کودکان دور هم جمع میشوند تا در زبان خود آواز بخوانند و کتابهایی به زبان آذری-ترکی توزیع میشود. حتی چنین اقداماتی گاهی اوقات توسط نیروهای امنیتی با برخوردهای سخت مختل میشود.
حکاکپور میگوید : «وقتی به مدرسه میرفتم، هیچ کلمهای به فارسی نمیدانستم، و یادگیری آن زبان بسیار سخت بود. اگر جرات میکردیم که آذری صحبت کنیم، با یک ترکه چوبی ما را میزدند. بسیاری از دانشآموزان آذربایجانی از دوران مدرسه خود آسیب روانی دارند.»
پروفسور شفر تأیید میکند که «با استناد به استریوتیپهای نژادپرستانه، کتابهای درسی و رسانههای رسمی اغلب به طور تحقیرآمیزی اقلیتهای ایران را تمسخر میکنند».
در سال ۲۰۱۵، خشم عمومی در شمال غرب کشور برانگیخته شد، هنگامی که در یک برنامه کمدی تلویزیونی، پسری آذری با لهجه اغراقآمیز ظاهر شد که دندانهایش را با برس توالت مسواک میزد و تمسخر میشد. این گروه جمعیتی معمولاً به عنوان افرادی کمهوش به تصویر کشیده میشوند.
نابرابری به عنوان استراتژی
در مقایسه با مرکز عمدتاً فارسیزبان، حاشیههای قومی در ایران با فقر و دسترسی ضعیفتر به خدمات دولتی روبهرو هستند. علاوه بر این، در این مناطق کمتر سرمایهگذاری میشود و آنها بیشتر با آسیبهای زیستمحیطی و کمبود آب مواجهاند. شفر توضیح میدهد :«این وضعیت، احساس تبعیض و محرومیت را در آنها تقویت میکند».
در منطقه اطراف شهر مراغه در استان آذربایجان شرقی، جایی که حکاکپور در آن متولد و بزرگ شده است، طبق گفته او، به دلیل کمبود سرمایهگذاریهای دولتی، بیکاری زیادی وجود دارد.
شفر میگوید: «تمام استانهایی که عمدتاً جمعیت اقلیت قومی دارند، در پایینترین سطوح توسعه اجتماعی و اقتصادی قرار دارند. آذریها به طور کلی جزو ثروتمندترین اقلیتها هستند و از کردها، بلوچها و اعراب وضعیت بهتری دارند.»
در نزدیکی زادگاه حکاکپور، دریاچه ارومیه قرار دارد، که قبلاً بزرگترین دریاچه در خاورمیانه و دومین دریاچه نمکی بزرگ جهان بود. به دلیل خشکسالی فزاینده، اما به ویژه به دلیل سدسازی و زیرساختهای آبیاری نادرست دولت، اکنون تنها یک دهم آنچه که در ابتدا بود باقی مانده است.
برای حرکت آذریها در ایران، این یک پرونده نمادین است. «زوال این دریاچه تأثیر بزرگی بر زندگی ما دارد»، حکاکپور توضیح میدهد.
به گفته محققان، علاوه بر از دست رفتن درآمد در صنعت گردشگری و ماهیگیری، طوفانهای نمکی ناشی از این فاجعه زیستمحیطی تهدیدی مستقیم برای دستگاه تنفسی و بینایی حداقل چهار میلیون نفر در اطراف دریاچه است.
آذریها و دیگر گروههای اقلیتی در ایران به طور مرتب شکایت دارند که دولت منابع آب و طبیعت را به طور ضعیفی، در مناطقی که عمدتاً غیر فارسزبانها در آنجا زندگی میکنند، مدیریت میکند. به دلیل آسیب به محیط زیست محلی و فشار اقتصادی، بسیاری از آذریها به شهرهای مرکزیتر که فارسها در آنجا اکثریت دارند، مهاجرت میکنند.
به گفته حکاکپور، این یک سیاست آگاهانه برای ترویج سلطه فارسهاست. او توضیح میدهد: «در بلندمدت، این امر باعث میشود که آذریها ارتباط کمتری با زبان و فرهنگ خود داشته باشند و به تدریج دولت به هدف خود که پاکسازی هویت آذربایجانی از خاک ایران است، دست یابد.»
در پی تلاش برای آزادی و حقوق برابر
چرا تعقیب سیاسی در ماههای اخیر افزایش یافته است؟ تنشهای منطقهای نقش دارند، زیرا رژیم اغلب از جنگ برای توجیه سرکوب داخلی استفاده میکند. علاوه بر این، روابط بین باکو، پایتخت آذربایجان، و تهران پس از حمایت ایران از ارمنستان در مناقشه قره باغ کوهستانی به اوج تنش خود رسید. اما جدای از این فشار خارجی، به نظر می رسد که عمدتاً حرکتهای داخلی در این مسئله تقش اصلی را بازی می کند.
پروفسور شفر میگوید: «رژیم در حال حاضر در موقعیت آسیبپذیری قرار دارد و تلاش میکند با استفاده از استراتژی “هویج و چماق” از از دست دادن آخرین بخش از مشروعیت خود نزد مردم جلوگیری کند.» او به برخی عقب نشینیهای(کانسشنهای) نمادین در زمینه حقوق زنان مانند تعویق قانون بحثبرانگیز حجاب اشاره میکند و میگوید: «اما با این دستگیریهای گسترده و اعدامهای قضایی، آنها چماق را در برابر اقلیتها به کار میبرند.»
رژیم از اینکه همه گروه های جمعیتی دوباره متحد شوند وحشت دارد. آنها به ما اتهامات امنیتی میزنند به این امید که ما را تکه تکه کنند و بین ما تفرقه بیندازند.
به گفته حکاکپور، این رفتارهای حکومت همانند تقلاهای عجیب گربه ایست که در گوشه ای گیرکرده و در تنگناست. «جمهوری اسلامی به پایان عمرش نزدیک میشود.» او به جنبشهای اعتراضی مختلف در سالهای اخیر اشاره میکند و اینکه چگونه این جنبشها با قیامهای قبلی تفاوت دارند.
«به ویژه اعتراضات ‘زن! زندگی! آزادی!’ بسیار خاص بودند»، او توضیح میدهد. «جایی که جنبشهای مقاومت قبلی بسیار پراکنده یا محدود بودند، در این دوره فارسها همراه با اقلیتهای حاشیهای در سراسر کشور به خیابانها آمدند.»
«آذریها، کردها و بلوچها نقش مهمی در این موج اعتراضی داشتند»، حکاکپور ادامه میدهد. « به خاطر آن اتحاد ناگهانی، رژیم روزگار بسیار سختی داشت و همه فکر میکردند سقوط خواهد کرد. متاسفانه موفق نشدیم. تعداد زیادی کشته شدند.» بیش از۴۰۰ نفر در میان تظاهرکنندگان کشته شدند.
حکاکپور میگوید: «رژیم به شدت از این میترسد که همه گروههای قومی دوباره متحد شوند. آنها به ما اتهامات نابجای امنیتی میزنند با این امید که ما را تقسیم و سپس سرکوب کنند.» به گفته او، قدرت رژیم بر دو پایه استوار است: ولایت فقیه، ایدئولوژی دینی آیتالله خمینی، و ملیگرایی فارسی. «اما جوانان دیگر اینقدر مذهبی نیستند. حالا که هم فارسیزبانها، هم آذریها، هم کردها و هم بلوچها برای سقوط رژیم فریاد میزنند، آیتاللهها از فروپاشی پایه دوم خود میترسند.»
حکاکپور در پایان میگوید: «به همین دلیل است که همه دیکتاتورها – چه آیتاللهها و چه قبلاً شاه – از آذریها میترسند. ما یک سوم جمعیت را تشکیل میدهیم و ما به دنبال آزادی و حقوق برابر هستیم.»