بر اساس گزارشات منتشر شده در تاریخ ۲۴ خرداد، عدالت حاجی پور در جلسه پیشگیری از خشونت شهرستان پارساباد، اظهار کرد «نزدیک به ۲ هزار نفر کُردزبان جهت انجام کار کارگری به شهرستان پارسآباد آمده و ساکن شدهاند.»
آقای حاجی پور در ادامه افزوده که «با توجه به تفاوتهای فرهنگی فراوان امکان دارد این مهاجرتها در آینده باعث بروز مشکلات فرهنگی، خشونت و آسیب های اجتماعی بگردد.»
فرماندار پارساباد همچنین گفته است که «در شهرستانهای اطراف با توجه به بافت جمعیتی یک فرهنگ ۹۰ درصدی همگون ساکن است و این امر سبب شده آسیب های اجتماعی در این شهرستان ها کمرنگ باشد. اما در شهرستان پارسآباد به دلیل اقتصادی بودن منطقه و مهاجر پذیر بودن شهرستان فرهنگهای مختلف ساکن هستند و این ناهمگونی باعث مشکلات فرهنگی و آسیبهای اجتماعی شده است.»
با توجه به این مسله آقای حاجی پور گفته که «بنابراین حضور اکراد و ریشه اندازی آنها در مغان در آینده می تواند مسله ساز باشد.»
تحلیل سخنان فرماندر پارساباد بدون در نظر گرفتن اصطکاکهایی که گروههای شبهنظامی و سیاسی کرد در مناطق آذربایجانغربی ایجاد میکنند، واقعیتهای جاری در بستر سیاسی را نادیده خواهد گرفت.
به نظر فعالین سیاسی و صاحبنظران مسایل اجتماعی در ایران از اصلی ترین دلایل ایجاد این اصطکاک از یک سو نشان دادن بخشی از آذربایجانغربی در نقشه کردستان بزرگ و از سوی دیگر عملیاتهای مسلحانه متعدد برخی گروههای کرد در شهرستانهای آذربایجانغربی است که به کشته و زخمی شدن شمار زیادی از غیر نظامیان منطقه منجر میشود.
بر اساس نظر این کارشناسان گفتمان ناسیونالیستی کرد که بر پایهی اصل «هر کجا کرد است، آنجا کردستان است» خود را مفصلبندی کرده، از حقوق طبیعی شهروندان کرد به مثابه ابزار ناامن سازی و توسعه طلبی ارضی خود بهره میبرد.
برای مثال عبدالله مهتدی یکی از رهبران کرد معارض نظام حاکم، در آخرین مصاحبهی خود اعلام میدارد که در عرض ۴۸ ساعت تمام کردستان را مسلح و اجازه عرض اندام به احدی را نخواهد داد.
همچنین نگرانی مردم محلی همچنین دارای ریشه تهای تاریخی نیز میشود؛ چرا که از دوران جنگ جهانی اول و حملات انجام گرفته از سوی گروههای شبهنظامی و مسلح کرد به سرکردگی اسماعیلآقا سیمتقو به این مناطق هزاران نفر از مردم غیر مسلح کشته شدهاند.
حتی در برخی نقاط آذربایجان غربی افراد کهنسالی پیدا میشود که آن وقایع را با چشم خود دیده و تلخی آن را تجربه کردهاند.
این در حالیست که فعالین این حوزه میگویند ترُکهای آذربایجان این مشکل را نه تنها با سایر اتنیکهای داخل ایران ندارند حتی در بسیاری از موارد با این اتنیکها همبستگی نیز نشان میدهند.
از سوی دیگر، کارشناسان میگویند اندازه جمعیتی برای تبدیل یک اجتماع به شهر در ایران جمعیت پنج هزار نفری است. اگر دو هزار نفر برای کارگری به یک سکونتگاه انسانی وارد شوند، با در نظر گرفتن بُعد ۴ نفر برای هر خانوار ایرانی، شهرستان پارس آباد میزبان احتمالی ۸ هزار نفر خواهد بود.
بر این اساس، هر اجتماع کوچکی نظیر پارساباد از چنین تغییرات جمعیتی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن دچار هراس میگردد. مسئله این نیست که جمعیت مهاجر کرد باشد، یا ترک تبریز یا ترک جلفا! حداقل انتظار از مدیریت منطقهای و استانی بررسی جوانب مختلف چنین تحولاتی و ارزیابی تاثیرات اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی آن است.