
در اصل جنبشهای اجتماعی زمانی میتوانند به معنای واقعی کلمه هم کارکرد جنبشی و هم ماهیت اجتماعی راستین داشته باشند که توان رؤیت، مواجهه، مفاهمه و در نهایت همپوشانی و همافزایی با اقشار و گروههای اجتماعی (social groups) و در تحلیل نهایی همسویی با منافع مشترک طبقات اجتماعی(social classes) کلان جامعه خویش با افعال و اذکار خود را داشته باشند.
“پایگاه اجتماعی” تثبیت شده (status fixing) اقشار اجتماعی در یک جامعه، کنشگرِ جمعی-ساختاری اصلی و متعین در آن جامعه بوده و با لحاظ میزان و نسبت حجم، منزلت و مشروعیت آن اقشار، هر کدام از تاثیرگذاری ویژهای برخوردار هستند.
از جنبه واقعیتگرایی اجتماعی، از جمله موفقیتهای بزرگ اجتماعی حرکت ملی آذربایجان در زیست تجربه اجتماعی-سیاسی خویش وجود رویکرد “جامعهگرایی” و کسب همپوشانی با موقعیتها، گروهها و اقشار اجتماعی جامعه خود بوده است.
اینروزها، علاوه بر کنشگریهای تاریخ چندین ساله بصورت کلیشه جاافتاده شعارها و مطالبات عمومی مردم آذربایجان در ورزشگاهها، هم راییی و همراهی گروه رپرهای اجتماعی تبریز و فعالان صنفی معلمان جلفا در اعتراض به دستگیری فعالان مدنی-سیاسی آذربایجان نمونه بارز نتایج سیاست “جامعهگرایی” باز و همپوشانی با گروهها،اقشار و طبقات اجتماعی آذربایجان توسط حرکت ملی در طول ماههای گذشته بوده است.
گرچه استراتژی جامعهگرایی حرکت ملی با شرایط مطلوب مطابق با ساختار اجتماعی-سیاسی جامعه خود فاصله چشمگیری دارد و هنوز بطور مطلوب نتوانسته با سایر گروههای اجتماعی تحت ستم بمانند اقلیتهای جنسیتی، ائتنیکی، گروه بزرگ اجتماعی زنان، اصناف مختلف، جریانهای حقوقی(کودکان، طبیعی، سلامت و بهداشت و …) مذهبی، عرفانی، علمی و … نسبت دیالکتیکی و ارتباطی مناسب را برقرار نماید ولی وجود رویکرد عملی و گفتمان نظریِ درست بنیاد تقویت آن را فراهم خواهد ساخت.
یاشاسین عزیز آزادلیقسئور و عدالتطلب معلملریمیز، رپرلریمیز، فوتبولچیلار، قادینچیلار و بوتون حاقسئور توپلوم گروپلاریمیز.