در اساطیر یونان زئوس‌خدای خدایان است، زئوس فرزند کرانوس بوده و وی نیز فرزند اورانوس است، ابتدا اورانوس برتمام جهان و موجوداتش حکمرانی کرده و فرزندان تحت حکومت مطیع وی هستند اما اورانوس از انقلاب فرزندان برعلیه‌اش می‌ترسد، توطئه دارد تمام آنها را نابود کند، اما فرزند کوچکش کرانوس برعلیه پدر می‌شورد و شبی که وی مست قدرت و شهوت است، فرزند او را از حاکمیت به زیر کشیده و اندام او را تکه تکه می‌کند و وقتی او را اخته کرده و آلتش را می‌برد، خونی از آن به زمین می‌ریزد که غولها و هیولاها از آن قطرات متولد می‌شوند، غولهای که در تمام اسطوره‌های بعد آن به عنوان نماد شرارت علیه حقانیت می‌جنگند.
یکی از تبعات جنگ جهانی دوم، مشاهده غروب خورشید در امپراطوری بریتانیا بود، امپراطوری که چندین قرن قدرت بلامنازع جهان بود، اما شورش یک به یک کشورهای تحت حاکمیت، بریتانیا را مجبور ساخت به جزیره خود برگردد اما پذیرش این برگشت قطعا برای امپراطوری سخت بود، با سیاست بریتانیا، حاکمان ۵۲ کشور بعد استقلال نیز با تشکیل «کشورهای مشترک‌المنافع» بطور غیررسمی تحت نظارت پادشاه انگلستان برآمدند و انگلستان در برخی کشورهای‌غیرمستعمره مانند ایران به فکر حاکمان گوش به فرمان برآمده و با تشکیل اتاق‌های فکر و احزاب تلاش نمود تخم حاکمیت خود را بکارد و بی‌دلیل نیست که در برهه‌ای از پهلوی دوم شاهد رشد باستانگرایی دروغین، تشکیل احزاب با تفکرات پادشاهی و باستانی، جعل تاریخ، نوشتن کتابهای دروغین تاریخی و … هستیم و در همین اوصاف احزابی مانند پان‌ایرانیست، ملت ایران، حزب ایران، سومکا و … با بودجه‌های دولتی شروع به فعالیت می‌کنند.
دکتر رحیم بقال اصغری، پژوهشگر آذربایجان، بعد از خبر مرگ ملکه انگلیس، در مقایسه تصویری از تاج وی با نماد جریانات باستانگرا به ارتباط نزدیک آنان اشاره کرده است، نمادی که به عنوان درفش کاوه آهنگر به عنوان نماد ملی‌گرایی نمایش داده می‌شود ( ارتباطی به کاوه نداشته و نمادی مقدونی است) اما حال معلوم شد این نماد ملی‌گرایی از تاج ملکه گرفته شده است.
این پژوهشگر نوشته است «کتاب اسماعیل رائین نشان می دهد تقریبا اکثر نویسندگان و تاریخ سازان ایران باستان در محفل کالج سلطنتی انگلستان عضو بودند، لژ همایون، لژ کوروش، لژ خیام،لژ روشنایی شیراز، لژ طوس مشهد، هاتف و… به همین مرکز مرتبط می‌شد.»
تفکری ایرانشهری که این روزها بر پایه نظریه مرگ اسلام، بازگشت سلطنت، عرب‌ستیزی و تورک‌ستیزی ریشه گرفته در اصل فرزند همان قطره خون‌هایی است که وقتی بریتانیا از حاکمیت به زیر کشیده شده و اخته شد، از آلت اخته شده آن به زمین ریخت، این غولهای زاده از خون آلت، سالهاست با سیاست دیکته‌شده‌ای به دنبال پیشبرد تفکر تنفر هستند.
بی‌دلیل نیست در نزد ایرانشهری‌هایی که ادبیات و تفکرشان مملو از زن‌ستیزی است، ملکه جایگاه ویژه دارد، حتی در قلب تهران برای فرح پهلوی جشن تولد گرفته و از مشروطه پادشاهی سخن می‌گویند.
