
1) مقدمه
محمدعلی ساغالانی (ساغالانلی محمدعلی /محمدعلی سهلانی)، مشهور به علی دایی، از مبارزان برجسته آذربایجانی دوره مشروطیت و از یاران نزدیک ستارخان بوده است که در بحث دوم در مورد آن مبارز بیشتر گفته خواهد شد. حتی نقش علی دایی در مبارزات آزادیخواهانه مشروطه، در رمان تاریخی ستارخان نوشته عباس پناهی ماکویی، بعنوان رهبر فکری مشروطیت و بارور کننده شخصیت ستارخان منعکس گشته است. علی سهلانی رمان ستارخان، احتمالا در ذهن آشنایان به تاریخ آن عصر، علی مسیوی تبریزی را مجسم بنماید، ولی علاوه بر ساغالانی دانستن که در مورد اصالت اهل آن روستا داشتن مسیو تاکنون مطلبی دیده یا شنیده نشده، استفاده از لقب دایی به جای مسیو موید محمدعلی بودن این مبارز شاخص است. به کتب تاریخی دوران مشروطه نیز مراجعه شده است که آنها بیشتر علی مسیو را رهبر مرکز غیبی تبریز و یکی از رهبران فکری اصلی مشروطیت ذکر نموده اند. با وجود این، با توجه به آشنایی و ارتباط پناهی ماکویی با جعفر کاویان پسر کوچک محمدعلی که در پاراگراف بعدی با او بیشتر آشنا خواهید شد، جریاناتی از رمان او میتوانند از کاویان یا دیگران شنیده شده، منعکس کننده اتفاقات تاریخی دوران مشروطیت و نقش بسیار بارز داشتن محمدعلی باشند. گفتنی است، دوران مشروطه عصری جهانی بوده که در آن حکومتهای سنتی شاهنشاهی مطلق با قیامهای مشروطه خواهانه و آزادیخواهانه سقوط کرده، جایشان را به سیستمهای سلطنت مشروطه و حاکمیت قانون میسپردند که این دوران در ایران، مصادف با اواخر سلسله قاجار میباشد. ولی در این کشور حاکمیت قانون به سرانجام نرسیده، بلکه پس از سقوط قاجار یک شاهنشاهی مطلق دیگر توسط رضاخان (رضاشاه/پهلوی اول) با کمک انگلیسیها بنام پهلوی سال ۱۳۰۴ ایجاد گردیده و تا سال ۱۳۵۷ و بیش از نیم قرن دوام داشته است. در مبحث دوم همچنین، سندی تاریخی در باره زندگانی محمدعلی ساغالانی و اطلاعاتی در مورد اقوام و خویشاوندان او ارائه میگردند. علاوه بر محمدعلی و پسر بزرگش بنام اسرافیل خان که عکسی از آنها در کنار ستارخان، باقرخان و دیگر مجاهدان مشروطه چی منتشر گشته، در دوران مشروطیت لااقل سه نفر ساغالانی دیگر در بین مجاهدان ستارخان حضور داشته اند، به آنها هم اشاراتی شده است.
جعفرکاویان (محمدزاده)، پسر کوچک محمدعلی ساغالانی بوده، در خانه آن مبارز مشروطه رشد یافته بود. او هم، از فرماندهان جنبشهای خیابانی و لاهوتی و نیز از مبارزان شاخص بر علیه استبداد و خودکامگی رضاخان در دوره پهلوی اول بوده است که در بحث سوم با عنوان جعفر کاویان از آزادیخواهان برجسته دوره رضاخان و وزیر جنگ فرقه دموکرات آذربایجان به مبارزات و زندگانی وی هم پرداخته گشته است. کاویان بدلیل فعالیتهایش در آن دوره، از سال ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۶ حدود هفت سال در زندان قصر قاجار تهران زندانی شده بود و پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۱۶ بهمراه خانواده به زنجان (زنگان) تبعید گشته، تا ۱۳۲۰ بمدت چهار سال تحت نظارت مامورین حکومتی در تبعید زندگی میکرده است. بعد از سقوط رضاخان در شهریور پرحادثه سال ۱۳۲۰، آزادی نسبی در فضای ایران حاکم گشته، تشکیلات شکل گرفته، فعالیت مینمایند. کاویان هم با پیشه وری، دکتر جاوید، شبستری و پادگان حزب فرقه دموکرات آذربایجان را تاسیس میکنند و فرقه دموکرات به رهبری سیدجعفر پیشه وری در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ با صدور بیانیه ای تاریخی، اعلام موجویت مینماید. پس از موفقیت و حاکم شدن فرقه دموکرات در آذربایجان به مرکزیت شهر تبریز در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ هم، ژنرال کاویان وزیر جنگ حکومت خودمختار به ریاست پیشه وری تعیین میگردد. شایان ذکر است، در آن برهه حساس تاریخی، پیشه وری در تبریز حمایت شوروی با حاکمیت روسها (ابرقدرت شرق) و پهلوی دوم محمدرضاشاه در تهران حمایت آمریکا (ابرقدرت غرب) را داشته اند و با توافقات پشت پرده دو ابرقدرت آنزمان و خیانت روسها، فرقه دموکرات به نفع شاه قربانی شده، بیش از یک سال دوام نیاورده است. تحت قیمومیت ملت دیگر نرفتن و حقوق برابر خواهی برای ترکها با فارسهای حاکم ایران در دوران فرقه دموکرات آذربایجان، رویه ای قابل ستایش و فراموش نشدنی در تاریخ سیاسی آذربایجان بوده است. رسمیت دادن به زبان ترکی در حکومت فرقه دموکرات در منطقه اکثریت مطلق ترک نشین آذربایجان، کار درخشان و بی نظیری بوده که در هیچکدام از حرکات ضد استبدادی و آزادیخواهانه پس از مشروطیت ترکان در ایران مشاهده نشده است. بدین خاطر، عنوان چند سند ترکی در مورد ژنرال جعفر کاویان مناسب تشخیص داده شده، تیتر قسمت چهارم مقاله گشته است.
رسمیت زبان مادری ترکی، تلاش در جهت شکوفایی حیطه مورد حاکمیت و دفاع از منافع سرزمین آذربایجان، نشانه های بارز ملی بودن حکومت فرقه دموکرات هستند و ایجاد و سازماندهی قشون ملی به ریاست ژنرال کاویان نیز در همین راستا بوده است. در قسمت چهارم همچنین، به ترک ستیزیها و ترکی زدائیهای حکومتهای تهران بعد از رضاخان اشاراتی میشود که در این باره تاکنون اسناد تاریخی زیادی منتشر شده اند. بعلاوه، در مورد جنایات فرهنگی و سوزاندن کتابهای ترکی پس از سقوط حکومت ملی توسط عمال پهلوی دوم مطالبی در آن بحث هست. اسناد تاریخی و اشکال مباحث چهارم و پنجم و همچنین برخی اطلاعات این مقاله، از کانال یا وبلاگ دکتر میرهدایت سیدمرندی، مورخ مرندی، اخذ گشته اند. مورخ مرندی هم آنها را، از مارکس آخرین فرزند در قید حیات ژنرال کاویان دریافت داشته است. مارکس کاویانی که ساکن باکو پایتخت جمهوری آذربایجان و معلمی بازنشسته بوده و در دهه های آخر عمر خود جهت دیدن اقوام خود و کارهای دیگرش در فصل تابستان به ایران مسافرتهای تقریبا سالیانه ای داشت. مرحوم مارکس، از اسناد و اشیای تاریخی ارزشمند پدر وزیر و فرقه دموکرات آذربایجان بدقت محافظت کرده و جهت رساندن آن اسناد قیمتی به موزه آزادی باکو، تاریخ نگاران و رسانه های دو سوی ارس (آراز) تلاشهای زیادی نموده بود. در بحث پنجم تحت عنوان دیدارهای مارکس کاویان و دکتر میرهدایت سیدمرندی، نامبردگان معرفی مختصری خواهند گردید و به ملاقاتهای متعدد آنها در دو شهر مرند و باکو اشاراتی شده است. بحث ششم و پایانی این مقاله، مطالعات و تحقیقات اختصاصی مرتبط با دو مبارز ساغالانی میباشد. نگارنده نیز، دیداری با مارکس شهریورماه سال ۱۳۹۱ در روستای تازه کند از همسایگان ساغالان داشته، به آن پرداخته میشود. بعلاوه، اطلاعات تکمیلی بیشتری در مورد ژنرال کاویان، از مصاحبه مارکس با رادیو آزادی باکو به مناسبت هفتاد سالگی ۲۱ آذر تحت عنوان چهره پنهان ۲۱ آذر، جعفر کاویان، ارائه خواهد گردید. در انتها هم، نوشته چند خاطره مردم از جعفر كاويان وزير جنگ فرقه دموكرات آذربايجان که قبلا منتشر شده بود، با افزودن توضیحات بیشتر دوباره ارائه گشته است. نهایت اینکه، قبل از رفتن به سراغ مباحث اصلی، جهت روشن کردن موضوعات مهمی ذکر نکاتی چند در مقدمه ضروری میباشد:
نکته ۱: مقاله ای با عنوان ژنرال جعفر محمدزاده، در صفحات ۱۰۷ تا ۱۱۱ کتاب ژنرالهای آذربایجان (آذربایجان ژئنئراللاری) به قلم شمیستان نظیرلی، چاپ باکو در سال ۱۹۹۱ میلادی درج گشته است که در آن کتاب از آذربایجان این سوی ارس فقط به زندگانی ژنرال کاویان پرداخته شده است. نوشته نظیرلی درمورد کاویان، با اضافات و تصحیحاتی سال ۲۰۱۵ در سایت یادادوشدو هم منتشر گشته است. مقاله مذکور، حاوی اطلاعات ارزشمند تاریخی در باره دو آزادیخواه مورد بحث میباشد و از معلومات آن در اینجا استفاده گردیده است.
نکته ۲: مارکس که در این مقاله زیاد از او نام برده گشته، پس از متلاشی شدن شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان، اسم خود را به مقصود تغییر داده بود، ولی بدلیل مشهور بودنش با مارکس، این نام بکار رفته است.
نکته۳: نام خانوادگی جعفر کاویان، گاها به شکل کاویانی نیز ثبت شده است. در صورت مشاهده این شکل، بصورت اصلی کاویان تبدیل گشته است. مممدزاده ها هم، با املای درست محمدزاده ثبت شده اند.
نکته ۴: نام کتابی و فارسیزه سهلان و نیز نامیده بومی ساوالان هر دو به روستایی اشاره میکنند که توسط چهار مقاله نشان داده شده، نام اصلی آنجا ساغالان است. آخرین مقاله از مقالات یاد شده نیز، با عنوان ساغالان در اسناد تاریخی سه قرن گذشته به قلم نویسنده این نوشتار میباشد که در ماهنامه خداآفرین چاپ شده و در آنجا بقیه مقالات را هم میتوان یافت. از اینرو، در صورت اشاره به این روستا با کلمات سهلان یا ساوالان، در متن نام اصلی آنجا یعنی ساغالان نگاشته گشته است.
نکته ۵: محل تولد و دوره کودکی جعفر کاویان، ساغالان بوده است، نه شهر تبریز که در برخی نوشته ها مشاهده میگردد. منزل محل زندگی او و پدرش در روستا از ساغالانیان تحقیق شده، در مبحث آخر این مقاله آمده است.