Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
آذربایجانایران

ما اینبار فریب نخوردیم بلکه خوش بینانه اعتماد کردیم . ✍ ایلقار گونئلی

نگاه اول ؛ اعلام رسمی شدن زبان ترکی در کوزوو - اعلام رسمی شدن زبان ترکی در استان صلاح الدین عراق نگاه دوم ؛ تذکر به رئیس جمهور بخاطر خواندن شعر ترکی - انتشار خبر دستگیری دو نفر در شهرهای مراغه و بستان آباد به خاطر پخش کتاب های ترکی به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری  - انتشار خبر احضار مسئولین دبستان کارا در تبریز از سوی اداره اطلاعات بدلیل همخوانی ترانه های ترکی کودکان این دبستان در پاساژ اطلس این شهر - عدم رای آوردن طرح تدریس زبان های مادری در مدارس در مجلس و مخالفت نماینده دولت با این طرح .

 

با به قدرت رسیدن پزشکیان در انتخابات اخیر امیدها در دل اکثریت مردم کشور بلاخص آذربایجانی ها دوباره شکل گرفت .
پزشکیانی که با شعارهایی چون رفع تحریم ها ، کنترل تورم ، کنترل قیمت طلاء و ارز ، بالا بردن سطح رفاه و معیشت مردم ، احیای دریاچه ارومیه و اجرای اصول معطل قانون اساسی ، تدریس زبان مادری در مدارس ، رفع تبعیض و بی عدالتی و بسیاری شعارهای زیبا و دل فریب پا به عرصه انتخابات گذاشته بود ، توانست با حمایت حداکثری از مردم آذربایجان پیروز انتخابات شود .
وی در شرایطی پیروز شد که اغلب مردم از وضع موجود کشور ناامید گشته و میزان مشارکت بلاخص در دور اول رای گیری موید این امر است .
اما پس از گذشت چند ماه نه تنها گشایشی در مشکلات ذکر شده انجام نگرفته است بلکه در این اواخر شاهد رفتارهایی کاملا متضاد با وعده های داده شده می باشیم .
اولین سوالی که این رفتارها متناقض با وعده های دوران انتخابات در ذهن مردم تداعی می کند ، فریب آنها از سوی پزشکیان است .
آیا براستی مردم فریب خوردند ؟
با نگاهی اجمالی به گذشته می توان به صراحت دریافت که مردم آذربایجان تجربه بسیاری در مورد زود باوری و نهایتا فریب خویش در برهه های مختلف داشته اند که به برخی موارد در ذیل اشاره می شود .
۱ – در جریان انقلاب مشروطه و اعتماد ستارخان در حالیکه شجاع الدوله از پشت پرده این انقلاب به ظاهر فریبنده که ساخته و پرداخته غربیان بود و در اصل در صدد انقراض سلسله قاجار در ایران بودند به خوبی مطلع بود و از این‌ رو سد راه آنان می شد .
۲ – در جریان فرقه دمکرات آذربایجان نیز قوام السلطنه با فریب پیشه وری و همراهانش پس از توافق به آذربایجان حمله کرده و موجب قتل‌عام مردم این دیار شد .
۳ – پس از انقلاب نیز نگاه دولت سازندگی به آذربایجان را می توان از جمله معروف هاشمی رفسنجانی که گفته بود من تبریز را دهکده ای بیش ندیدم به وضوح متوجه شد .
۴ – سپس نوبت به محمد خاتمی رسید . او نیز با شعارهای فریبنده پا به عرصه انتخابات گذاشت .
ایران برای همه ایرانیان . فقط این شعار او کافی بود تا مردمی که سالها از رفتارهای دوگانه و تبعیض و بی عدالتی به تنگ آمده بودند ، با این شعار فریب او را بخورند و اینچنین شد که خاتمی به قدرت رسید .
درست است در زمان او وضعیت اقتصادی سامان بیشتری یافت ولی تفکر ناسیونالیستی فارسگرا قدرت بیشتری گرفت . گویا در شعار ایران برای همه ایرانیان منظور از همه ، همه ی یک قوم خاص بوده است .خاتمی در برابر برخی جریان های تمامیت خواه نتوانست پیروز شود و از طرفی فقط آن شعارهای فریبنده که هرگز عملی نشد ، سهم اقوام و ملت های غیر فارس ساکن در ایران شد .
۵ – اینبار دیگر مردم فریب واژه های دهن پر کنی چون دمکراسی ، پلورالیسم ، مردم سالاری و امثال آن را نمی خوردند . نیاز بود فردی از جنس خود مردم بود تا با زبان ساده پا به عرصه بگذارد و این نقش را محمود احمدی‌نژاد به خوبی اجرا کرد .
فردی با ظاهری ساده و حرف های پوپولیستی . از شانس خوش او نفت در بالاترین قیمت خود قرار گرفت و پول های رویایی که هیچ کس تصورش را نمی کرد در اختیار دولت وی قرار گرفت و او نیز توانست با برخی هزینه کردها از افراد کم درآمد و روستایی و حاشیه نشین دل ربایی کند . او با ظاهری حزب اللهی به ظاهر معیارش را فقط فرموده های اسلامی معرفی می کرد ولی پس از مدتی اسفندیار رحیم مشایی همه کاره دولت او تفکر اصلی حاکم بر دولت را عیان نمود . آنها اتفاقا بر خلاف ظاهرشان تفکری بسیار ناسیونالیستی داشتند و برای نفوذ دادن اندیشه خود بر جامعه به تلفیق تفکر پان ایرانیستی (پان فارسیسم) با اندیشه های انقلابی نمودند . در فیلم ها و کارتون ها در صحنه های جنگ و جبهه کاراکترهای باستانی تاریخ فارس را در کنار رزمندگان دوران جنگ به نمایش می گذاشتند و یا به جامعه طوری تلقین می نمودند که کوروش همان ذوالقرنین می باشد و مسائلی از این قبیل .
توهین روزنامه ایران در سال ۸۵ و رفتار غیر مسئولانه دولت و سرکوب معترضین کاملا پرده از واقعیت این دولت برداشت .دولت ها بین دو جریان دست به دست می شوند .
مردم بلاخص ملل غیر فارس از وضع موجود مخصوصا تبعیضات و ناعدالتی های فرهنگی خسته شده بودند .
۶ – اینبار نوبت جریان مقابل بود که یک روز در قالب اصلاح طلبی ، یک روز اعتدال گرایی و چنین نام‌هایی پا به عرصه می گذارد .
روحانی نیز یکی از شعارهایش حقوق برابر برای همه ایرانیان و اقوام بود .
او وعده احیای دریاچه اورمیه را در چند ماه داد و چنین شد که رای آورد .
اما با گذر زمان نه تنها شاهد هیچ حقوق برابری در مورد اقوام و ملت های ساکن در ایران نشدیم بلکه همان اندیشه های ناسیونالیستی فارسگرا اینبار تحت لوای اندیشه های ایرانشهری بسیار قدرتمند تر از گذشته پا به میدان گذاشتند .
دیگر کار بجایی رسیده بود که وزرای دولت بطور علنی به تبلیغ و دفاع از تفکر مردود ایرانشهری می پرداختند و از افراد منفور و مروجان این اندیشه خطرناک بنام سید جواد طباطبایی بعنوان چهره ماندگار ! از دست روحانی نشان دریافت می کرد .
به هر حال عمر این دولت هم به پایان رسید اینبار باید دست عوض می شد و جریان مقابل به قدرت می رسید .
ولی مشکل این بود که مردم بسیار دلسرد شده بودند.
۶ – گزینه مطرح برای دولت بعدی سید ابراهیم رئیسی بود .
به هر حال مشارکت کم هم باشد ، رئیسی رای لازم را اخذ کرد . به او لقب سید محرومان دادند .
تفکر ناسیونالیسم فارسگرا بطور سیستماتیک به اشکال مختلف در تمام دولت ها وجود داشته است .
در دولت رئیسی شدت آن کمی فروکش کرده بود تا اینکه خبر درگذشت او و به سر کار آمدن دولت جدید ، پزشکیان را وارد این عرصه کرد .
۷ – پزشکیان به ظاهر فردی سالم و با افکاری معتدل بود که سالها از شهر تبریز بعنوان نماینده در مجلس رای آورده بود .
حمایت از تدریس زبان مادری در مدارس ، احیای دریاچه اورمیه ، ایجاد فراکسیون مناطق ترک نشین در مجلس ، حمایت از تیم تراکتور و اعتراض به شعارهای نژادپرستانه در استادیوم آزادی علیه آذربایجان و امثال آنرا در کارنامه خود داشت .
اما خودش هم باور نداشت به او صلاحیت بدهند چرا که در اواخر حتی برای مجلس رد صلاحیت شده بود .
ولی وضعیت کشور هم از لحاظ سیاسی و هم اقتصادی بحرانی بود .
به چهره ای معتدل و متفاوت نیاز بود . چهره ای که بتواند امید را به جامعه  تزریق کند و بقیه ماجرا را که خود بهتر می دانید .
اما با تورم افسارگسیخته ، افزایش بی سابقه قیمت دلار و طلا ، کوچک شدن سفره مردم و اتفاقات اخیر که در ابتدای نوشته خود بیان کردم برخی می گویند آذربایجان فریب پزشکیان را خورد .
دولتی که از آذربایجان رای گرفت و رئیس جمهور شد ولی صاحبان اندیشه مردود ایرانشهری دور و بر او را گرفتند .
شخصی که از احترام به تمامی زبان ها و اقوام سخن می گفت ولی بخاطر خواندن شعر ترکی تذکر گرفت .
شخصی که وعده تدریس زبان مادری در مدارس را داد ولی دیروز نماینده دولت او  به مخالفت با طرح تدریس زبان مادری در مدارس در مجلس به بیان مطلب پرداخت .
آیا به راستی آذربایجان فریب خورد ؟
من با نگاهی گذرا به گذشته و تجربیاتی که آذربایجان از اتفاقات و دولت ها کسب کرده است ، فکر نمی کنم که در مورد پزشکیان فریب او را خورده باشد چرا که این مردم تجربیات تلخ گذشته را با خود همراه دارند ولی در مورد پزشکیان بهترین توصیف به نظر اینجانب خوش باوری مردم در اعتماد به فردی از جنس خودشان بود .
اعتماد به فردی که از زبان آنها سخن می گفت .
مردم به فردی اعتماد کردند که خود او را بزرگ کرده و به او اعتبار بخشیدند .
مردم به فردی اعتماد کردند که وی نه تنها در این انتخابات بلکه در چندین دوره انتخابات مجلس وام دار این مردم بوده و می باشد .
آری مردم به دست پرورده خود اعتماد کردند .
از این‌رو باور نمی کنند که دست پرورده خودشان کسی که خود به خوبی می داند که بدون حمایت این مردم هیچ است ، فریب شان بدهد .
از این‌رو معتقدم مردم آذربایجان فریب نخوردند بلکه به کسی اعتماد کردند که گویا نباید اعتماد می کردند .

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا