
در موج دوم حرکت در دهه هشتاد دانشجویان در دانشگاههای کشور پیشتاز بودند و گفتمان سازی از دانشگاهها شروع شده بود اما به دلیل عدم دسترسی دانشجویان به منابع غربی تلاشهای انجام شده در حیطه علوم سیاسی استبداد زده ایرانی نتوانست راه گشا باشد. در همین دوره دانشجویانی که برای طلب علم به ترکیه رفته و در رشته هایی همچون حقوق بین الملل و سیاست درس خوانده بودند نیز نتوانستند ارمغانی برای ایجاد گفتمانی مدرن و منطبق بر استانداردهای بین المللی در حرکت ملی آذربایجان بیاورند. دلیل این امر را میتوان به ادبیات استبداد زده علوم انسانی در ترکیه ربط داد که همچون ایران سعی در توجیه یک ملت واحد (در کیس ترکیه ملت واحد ترک و کیس ایران ملت واحد ایرانی) دارد.
این روند با تلاشهای موج سوم پس از به وجود آمدن سوشیال مدیاهایی همچون فیس بوک ادامه یافت. متخصصین انگشت شماری برخواسته از داخل حرکت ملی آذربایجان که در حوزه علوم سیاسی در جهان غرب درس خوانده بودند فرصتی یافتند تا به امر گفتمان سازی بپردازند. در این میان کانادا به دلیل هویت اتنیکی غیر همسان و ایجاد سیستم فدرال غیرمتقارن از اهمیتی خاص برخوردار است.
در این امر تلاشهای دکتر علیرضا اصغرزاده استاد علوم سیاسی دانشگاه یورک و مترو پولیتن(رایرسون) تورنتو قبل توجه بود. متاسفانه این تلاشها برای ایجاد گفتمانی دمکراتیک که با استانداردهای بین المللی تطابق داشته باشد ناکام ماند و او از حرکت کناره گیری کرد. این امر پس از آن صورت گرفت که (س.ص) با فرستادن ایمیلهایی به دانشگاه محل کار دکتر اصغرزاده و طرح اتهامات کذایی علیه او سبب کنار گذاشته شدن موقت دکتر اصغرزاده از کارش شد. دکتر اصغرزاده پس از اثبات بی گناهی به کارش بازگشت اما دیگر فعالیتی در حرکت آذربایجان نداشت.
تلاشهایی نیز بعدا از سوی بعضی احزاب و گروههای حقوق بشری در زمینه لزوم تطابق نحوه سیاست ورزی در آذربایجان جنوبی با استانداردهای بین المللی و دوری از نژادپرستی و سکسیسم صورت گرفت اما هنوز گفتمان کلی حرکت آذربایجان نتوانسته خود را در جایگاهی قرار دهد تا از دیدگاه نفر سوم آزادیخواه در جای جای دنیا قابل قبول باشد و حرکت آذربایجان از فقر گفتمانی شدیدی رنج میبرد.
حرکت ملی آذربایجان نتوانسته خود را حرکتی آزادیبخش و برابری طلب که دولت ملی را برای آذربایجانیها میخواهد معرفی کند. به عبارت دیگر شعار آزادی، عدالت و حکومت ملی که در خیابانهای تبریز و جای جای آذربایجان سر داده میشد نتوانسته در ادبیات توئیتها و استوریها و مقالات، موضع گیریهای سیاسی و تعریف فعالان حرکت از دوست و دشمن تبلور یابد و در نتیجه حرکت ملی آذربایجان متاسفانه از دیدگاه فرد سوم حرکتی دگرستیز، نژادپرست، خشونت پرور، ضد منطق، به شدت ناسیونالیست و بازیچه دست کشورهای همسایه ایران دیده میشود.
اما مضرات ماندن در گفتمان فعلی چیست؟
عدم گرفتن حمایت بین المللی از سوی آزادیخواهان جهان در شرق و غرب کره خاکی: هر حرکتی مهم است که بتواند حمایت نهادها اشخاص و دوستداران آزادی، عدالت و حقوق بشر را کسب کند. بدون این حمایت بین المللی راه رسیدن به حقوق مردم آذربایجان و تشکیل دولت ملی ترکهای آذربایجانی بسیار دشوار است. عده ای بر این باورند که حمایت چند گروه دست راستی در ترکیه کافی است اما حرکت میتواند به جای حمایت حزب دست راستی ترکیه، حمایت جامعه مدنی ترکیه را که گفتمانی مدرن دارند را به دست آورد و علاوه از ترکیه در کشورهایی همچون آمریکا، کانادا، انگلستان، استرالیا، کشورهای اتحادیه اروپا، ژاپن، آمریکای لاتین، آفریقای جنوبی نیز هوادارانی داشته باشد. این هواداری بسیار مهم است و ممکن است امکانات مدیایی و حمایتهای مالی برای حرکت ملی آذربایجان ایجاد کند که به دیده شدن و جدی گرفته شدن هر چه بیشتر حرکت کمک کند.
اصلیترین ضررعدم وجود گفتمانی دمکراتیک در حرکت ملی آذربایجان مربوط به آذربایجانیهای ساکن تهران، البرز، قزوین و زنجان است. داده های میدانی حاکیست که ترکهای آذربایجانی در این مناطق دنبال گفتمانهای دمکراسی هستند و با گفتمانی راسیستی این ترکها را به دشمن خود تبدیل میکنیم.
ضرر دیگر عدم داشتن گفتمانی مبتنی بر حقوق بشر، دمکراسی، حقوق زنان در استانهای آذربایجان شرقی، غربی، اربیل از دست دادن حمایت طبقه متوسط شهری در این مناطق است. داده های میدانی حاکیست که در این استانها علیرغم اینکه طبقه متوسط شهری تا حدی خواهان حقوق ملی آذربایجانیها است اما مسائلی چون دمکراسی، حقوق بشر و حقوق زنان هم برایش اولویت دارد. عدم توجه به این تغییر گفتمان در بهترین حالت سستی طبقه متوسط این سه استان از حرکت ملی آذربایجان را به دنبال خواهد داشت.
دفع آذربایجانیهای متخصص از طبقات مختلف شهری از ورود و فعالیت در حرکت ملی آذربایجان
چه باید کرد؟
حرکت ملی آذربایجان لازم است که فعالین تحصیلکرده شهری در غرب را که به طبقات شهری واقفند به میدان گفتمان سازی بکشد و از آنها بخواهد تا با تکیه بر تجارب حرکتهای مشابه در سطح دنیا گفتمان سازی کنند. لازم است که به علم احترام گذاشته شود و فعالین حرکت از افراد گفتمان ساز دنباله روی کنند. احزاب و مدیاها باید زمینه ظهور و گسترش گفتمان جدید را مهیا کنند. اهمیت دارد که حرکت ملی آذربایجان دست به خود انتقادی فزاینده ای بزند و طبیعی است که در این راه افراد و دسته هایی که به گفتمان سنتی حرکت عادت دارند و یا از طریق داشتن گفتمان سنتی به چند حزب دست راستی در ترکیه وصلند مقاومت نشان خواهند داد اما بدون این جراحی بزرگ ما همچنان در راه کج دار و مریض فعلی و به صورت ضعیفی ادامه دهنده راه خواهیم ماند و ضعف حرکت سبب خواهد شد که ملت آذربایجان در اسارت بماند. دیسکورس (گفتمان) حرکت رابطه مستقیمی با ضعف و یا قوت حرکت دارد.