نماد سایت Aznews TV

سیدمرتضی حسینی: کوروشِ جنایتکار و هخامنشیانِ تمدن‌سوز

مراکز تمدنی بسیار مهم و مترقی مانند تپه حسنلو، تزه کند (کارمیر بلور در ایروان)، تمدن عیلام و مراکز تمدنی مهم و متعدد بین‌النهرین و آناتولی. تمامی این مراکز سکونت و تمدن در حالی که در اوج شکوفایی خود بودند، در اواخر عصر آهن با تاریخ تقریبی قرن ششم قبل از میلاد آماج حملات مهاجمینی مجهول الهویه و وحشی تحت عنوان هخامنشیان قرار گرفته و همگی با خشونت و سبعیت تمام به طور کامل نابود و در زیر آوار و خاکستر مدفون شدند. ساکنین تعداد معدودی نیز (مانند محوطه آلتین تپه) پیش از رسیدن مهاجمین، سکونت‌گاه‌های چندصد ساله‌ی خود را به طور کامل و برای همیشه ترک کردند.

بدین ترتیب یک دوره‌ی گسست تاریک تاریخی در تاریخ منطقه آغاز شد که تبعات آن حتی تا دوره‌های بسیار متأخر ادامه داشته است. چنانکه در کتاب «سه دریاچه، یک گهواره؛ تاریخ تمدن در آذربایجان از ابتدا تا پایان عصر آهن»، مفصلاً به این موضوع پرداخته‌ام، هم‌اکنون یکی از مهم‌ترین مسائل کلان تاریخی نه تنها درباره‌ی تاریخ ایران بلکه در تاریخ شرق میانه و هلال خصیب، این تناقض بزرگ است: در حالی که تمامی یافته‌ها، اسناد، شواهد و قرائن باستان‌شناختی متقن و قابل استناد بر وقوع این هجوم فراگیر، نابودی کامل و گسست تمدنی ناشی از آن دلالت دارند، تاریخ مکتوب و رسمی دوره‌ی باستان ایران که مستندی جز منابع بی‌اعتبار منسوب به یونانیان و افسانه‌های برساخته‌ی دوره‌ی اسلامی ندارد، چگونه و بر چه اساسی همین دوران فروپاشی و انهدام تمدن را دوران آغاز تمدن به دست ناشناسانی به نام هخامنشیان به سرکردگی کوروش جا می‌زنند؟

اگر با نگاه اعتبارسنجی به دو منبع اصلی تاریخ دوران باستان یعنی منابع منسوب به یونانیان و کتاب عهد عتیق (تورات) بنگریم، اعتبار عهد عتیق بسیار بالاتر از منابع گروه اول است. جالب اینکه مندرجات کتاب عهد عتیق درباره‌ی کوروش و هخامنشیان با چهره‌ی واقعی آنها مطابقت کامل دارد اما جریان شرق‌شناسی با جعل منابعی جدید با عنوان منابع یونانی، هویتی متفاوت و برساخته به کوروش و هخامنشیان داده و چهره‌ای مثبت از آنها ارائه کرده‌اند.

هخامنشیان در تورات قومی شمالی معرفی می‌شوند، قومی خشن و بی‌رحم که خاک شهرهای بسیار از جمله بابل را به توبره خواهند کشید و بر بقایای آنها صدایی جز زوزه‌ی شغال شنیده نخواهد شد. چنانکه اشاره شد، تمامی یافته‌های متقن و مستند باستان‌شناختی نیز آشکارا وقوع چنین هجوم نابود کننده‌ای را تأیید کرده و کاوش‌های باستان‌شناسان نیز جزئیات موحشی از این هجوم در محوطه‌های مختلف در مناطق مذکور را به نمایش می‌گذارند. بنابراین اگر در تاریخ، سلسله و دولتی به نام هخامنشیان و شخصیتی به نام کوروش وجود داشته باشند، نه تنها بنیانگذاران تمدن در منطقه نبوده‌اند، بلکه مهاجمینی بسیار خشن و خونریز بوده‌اند که همچون بادی ویرانگر بر محوطه‌ها و استقرارگاه‌های کوچک اما بسیار مترقی عصر آهن منطقه وزیده، آنها را به طور کامل نابود نموده و خود نیز در افق تاریخ گم شده‌اند. کتاب مقدس یهودیان نیز که شرق‌شناسان یهودی برخلاف واقع و نیز برخلاف مندرجات کتاب مقدس‌شان، کوروش و هخامنشیان را بنیانگذارن تمدن در ایران معرفی کرده‌اند، چهره و هویتی جز این از کوروش و هخامنشیان به تاریخ و آیندگان عرضه نکرده است.

بنایی که از دوره‌ی پهلوی با عنوان قبر کوروش معرفی می‌شود، بنایی کاملاً یونانی‌است که در میان عوام دوره‌ی قاجار به قبر مادر سلیمان مشهور بوده است. این بنا با سر هم‌بندی و دروغ‌بافی آشکار افرادی همچون علی سامی و دیوید آستروناخ، قبر کوروش شناسانده شده است. همچنین بنایی که با عنوان پاسارگاد و کاخ کوروش معرفی می‌شود، یک چینه‌ی سنگی کاملاً بی‌ریشه و بی‌اصول و نوساز است. درباره‌ی این دو بنا نیز ناصر پورپیرار بررسی‌های مستند محققانه‌ای انجام داده است.

خروج از نسخه موبایل