۱- سیاستهای کلان آسیمیلاسیونی و تبعیض سازمانیافته
سکوت مقامات ورزشی ایران در برابر نژادپرستی، ناشی از سیاستهای کلان فرهنگی و سیاسیای است که در راستای آسیمیلاسیون ملیتهای غیرفارس اجرا میشود. این سیاستها تلاش دارند تا هویتهای زبانی، فرهنگی و تاریخی تورکها، عربها، بلوچها و دیگر ملیتهای غیرفارس را به حاشیه برانند و در نهایت آنها را در هویت غالب فارس مستحیل کنند.
نهادهای مسئول، همچون فدراسیون فوتبال، کمیته انضباطی، وزارت ورزش و جوانان، و صداوسیما، هیچ انگیزهای برای برخورد با نژادپرستی علیه ملیتهای تحت ستم ندارند، زیرا چنین توهینهایی با سیاستهای کلان همسو است.
در مقابل، هرگونه اعتراض یا واکنش از سوی تیمهای متعلق به ملتهای غیرفارس، بهشدت سرکوب شده و حتی با جریمه و محرومیت همراه میشود.
۲- نقش باشگاه پرسپولیس در ترویج نژادپرستی ورزشی
پرسپولیس، به عنوان تیمی که هواداران آن عمدتاً از مرکزگرایان فارسیزبان تشکیل شدهاند، یکی از محورهای اصلی نژادپرستی در ورزش ایران است. بارها شاهد بودهایم که:
هواداران این تیم در مسابقات با تراختور و دیگر تیمهای تورکزبان، شعارهای تحقیرآمیز و نژادپرستانه سر دادهاند، اما هیچ جریمهای برای آنها در نظر گرفته نشده است.
برخی از بازیکنان این تیم، از جمله دروازهبانهای سابق، در شبکههای اجتماعی و رسانهها بهطور آشکار نژادپرستانه رفتار کردهاند، اما کمیته انضباطی هیچ واکنشی نشان نداده است.
رسانههای حامی این باشگاه، به جای محکوم کردن این رفتارها، معمولاً آن را نادیده گرفته یا حتی بهشکل غیرمستقیم توجیه کردهاند.
۳- استاندارد دوگانه در برخورد با نژادپرستی
یکی از دلایل سکوت ناظران در قبال نژادپرستی، استاندارد دوگانه در اجرای قوانین است.
زمانی که هواداران تیمهای فارسزبان توهین نژادی میکنند، معمولاً هیچ برخوردی صورت نمیگیرد یا با جریمههای نمادین روبهرو میشوند.
اما اگر تیمهای متعلق به ملیتهای تحت ستم کوچکترین واکنشی نشان دهند، با احکام انضباطی سنگین، محرومیت تماشاگران، و حتی جریمه مالی مواجه میشوند.
نمونه بارز این تبعیض، برخورد با تراختور و هوادارانش در مقایسه با سکوت در برابر تخلفات پرسپولیس است.
۴- همدستی رسانهها و تلاش برای وارونهنمایی واقعیت
رسانههای فارسیزبان، از جمله صداوسیما و روزنامههای ورزشی پرتیراژ، در سرکوب اعتراضها و نادیده گرفتن نژادپرستی نقش اساسی دارند.
آنها تلاش میکنند شعارهای نژادپرستانه را «کری فوتبالی» جلوه دهند و هرگونه اعتراضی را «جنجالآفرینی» و «سوءاستفاده سیاسی» معرفی کنند.
از سوی دیگر، در صورت واکنش هواداران تراختور، فولاد یا سایر تیمهای غیرفارس، آنها را به «تجزیهطلبی» متهم میکنند و فضایی امنیتی ایجاد میکنند تا هرگونه مطالبه حقوقی سرکوب شود.
۵- نبود اراده برای اصلاح و فشارهای امنیتی
در فوتبال مدرن جهان، نهادهایی مانند فیفا و یوفا برخوردهای سختگیرانهای با نژادپرستی دارند، اما در ایران، نهتنها چنین برخوردی صورت نمیگیرد، بلکه افراد و گروههایی که به این مسئله اعتراض میکنند، با فشارهای امنیتی مواجه میشوند.
برخی هواداران تیمهای تورک و عرب، به دلیل اعتراض به شعارهای نژادپرستانه، بازداشت شدهاند یا به دادگاه احضار شدهاند.
رسانههای مستقل و فعالان مدنی که به این تبعیضها اشاره کردهاند، با سانسور، تهدید و محدودیت رسانهای روبهرو شدهاند.
نتیجهگیری:
چرا نژادپرستی در ورزش ایران ادامه دارد؟
سکوت نهادهای ناظر، باشگاهها و رسانهها در برابر نژادپرستی در ورزشگاهها، نشاندهنده ساختاری تبعیضآمیز و ایدئولوژیک در ورزش ایران است که هدف آن، تحقیر و سرکوب هویتهای ملیتهای غیرفارس است. تا زمانی که این تبعیض سیستماتیک ادامه داشته باشد، ورزشگاههای ایران نهتنها محلی برای رقابت ورزشی نخواهد بود، بلکه به فضایی برای تداوم سیاستهای آسیمیلاسیونی و برتریجویی نژادی تبدیل خواهد شد.
راهحلها:
۱- ثبت و مستندسازی موارد نژادپرستی و انتشار آنها در رسانههای مستقل.
۲- فشار بر نهادهای بینالمللی مانند فیفا برای نظارت بر رفتارهای نژادپرستانه در لیگ ایران.
۳- تحریم رسانههایی که نژادپرستی را توجیه میکنند و بایکوت برنامههای آنها.
۴- ایجاد کارزارهای آگاهیبخشی در شبکههای اجتماعی برای مقابله با استانداردهای دوگانه در ورزش.
اگر این روند تغییر نکند، نهتنها فوتبال ایران از نظر اخلاقی سقوط خواهد کرد، بلکه به ابزار تشدید شکافهای اجتماعی و نژادی در کشور تبدیل خواهد شد.
«آیدین متحدپور»