فعالین مدنی در شهر اردبیل با اشاره به فرا بحرانها، سوء مدیریت، تورم، بیکاری، اعتیاد، خشونت، فقر و فلاکت، فساد، خودکشی، بحرانهای زیست محیطی و بحران هویت؛ نابودی را پایان این چرخه ای دانسته اند که حاکمیت در راس همه امور آن قرار دارد.
هر یک از معضلات ذکر شده در طرح دیواری، بروز عینی تضادهای موجود در بطن جامعه است که حاکمیت با رفتارهای تشدید کننده و عمق دهنده به این تضادها نقش محوری را در گسترش این مشکلات و روند رو به نابودی آن را دارد.
حاکمیت با نادیده گرفتن درد مردمی که در قعر مشکلات مالی و اقتصادی اکثرا ناتوان در تامین مایحتاج اولیه زندگی باید تورم لجام گسیخته را به جان بخرند و دم نزنند. نادیده گرفتن استعدادهای میلیون ها جوان که باید نابود و تباه شوند تا آرمان های دولت مردان ۹۰ ساله خدشه دار نشود.
درک نادرست زنانی که ابزار وار با آنان رفتار می شود در حالی که آنان نیز به اندازه ی همه انسانند، نفهمیدن اتنیک هایی که گویی محرومیت آنها متضمن تمامیت ارضی کشور است و هرگونه حق طلبی آنها با چماق تمامیت ارضی سرکوب می شود.
پایان این نفهمی و نادیده گیریها نابودی است نه تنها نابودی ساختار حاکم بلکه به همراه آن نابودی ساختار اجتماعی، نابودی ارزشها، سرمایه های اجتماعی، نابودی اعتماد و حس همدلی، نابودی امید، خلاقیت و اعتماد به نفس جمعی را نیز در پی خواهد داشت.