روح الله حسینیان از چهرههای جنجالی اصولگرا و رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، از طراحان اصلی در حمله به دگراندیشان و مخالفان سیاسی درگذشت. در باره دلیل فوت وی اخبار ضد و نقیضی منتشر میشود. باشگاه خبرنگاران جوان علت درگذشت این چهره تندرو و امنیتی را ابتلا به کرونا عنوان کرده ولی برخی دیگر از رسانهها «عارضه قلبی» نوشتهاند، محمد حسینیان فرزند وی ولی در اطلاعیه خود به علت مرگ پدرش اشارهای نکرده است.
روح الله حسینیان، از اعضای جبهه پایداری، قاضی و از مقامات اطلاعاتی و سیاسی جمهوری اسلامی بود که ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی را از سال ۷۴ بر عهده داشت. او در دستگاه اطلاعاتی با نام مستعار «خسرو خوبان» شناخته میشد و قائم مقام دادستان انقلاب اسلامی در وزارت اطلاعات بود. وی نمایندگی تهران را در مجلس هشتم و نهم بر عهده داشت.
در سال ۱۳۷۸ روزنامه صبح امروز در تیتری به نقل از او نوشته بود: «آخه باباجون، ما خودمان والله یک زمان قاتل بودیم.»
آقای حسینیان این سخن را در جمع طلاب مدرسه حقانی در رابطه با مرگ سعید امامی، مأمور اطلاعاتی ایران و بازیگر اصلی قتلهای زنجیرهای در زندان اوین گفته بود. او گفته بود که بر اساس تجارب پیشین خود در زندانبانی، مرگ کسی به خاطر یک استکان واجبی -آنطور که مقامات اعلام کردند- غیرممکن است.
این روحانی تندرو و امنیتی، قربانیان قتل های زنجیره ای را «از مخالفان نظام» معرفی کرد و گفت که «بعضی از آن ها حتی مرتد بودند.» وی همیشه از مدافعان سعید امامی معاون امنیتی و مشاور وزیر اطلاعات و متهم اصلی در جریان قتلهای زنجیرهای بود.
روحالله حسینیان در ۴ اردیبهشت ۱۳۸۶ مشاور سیاسی و امنیتی احمدینژاد شد. وی در جریان اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، تدوینکننده اصلی طرحی بود که به موجب آن کسانی که محاربه انجام دادند، ظرف پنج روز اعدام میشوند. علی مطهری در واکنش به این طرح دو فوریتی گفته بود: «آقای حسینیان کلا علاقه خاصی به اعدام دارد…جدی میگویم، زمانیکه ایشان قاضی بود حکمهای اعدام بسیاری صادر میکرد و این به روحیات ایشان بر میگردد.»
هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۶ مهر سال ۱۳۷۶ خود نوشته که آقای حسینیان در یک دیداری با او گفته است: «تا چند ماه قبل، نسبت به من نظر منفی داشته، ولی امام زمان را در خواب دیده و به خاطر ابهاماتی که در مسائل انتخابات برایش پیش آمده بوده، از امام زمان خواهش میکند که او را راهنمایی و روشن کند. امام میفرمایند به آقای هاشمی مراجعه کن. تعجب میکند و با ناباوری باز درخواست راهنمایی میکند، همان جواب را میشنود و دفعه سوم هم همان سؤال و جواب تکرار میشود.»