زمانی حجم دریاچه اورمیه تا سی (۳۰) میلیارد متر مکعب میرسید، اما طی سالهای گذشته تا یک میلیارد متر مکعب نیز کاهش یافت و تصاویر ماهوارهای منتشره حکایت از خشکیدگی بیش از هشتاد درصد مساحت دریاچه دارد. بررسی آرشیو تراز آبی دریاچه حکایت از آغاز روند خشکی دریاچه از اواسط دهه هفتاد دارد. طوری که تا سال ۷۴ ثبات تراز و حتی تراز مثبت را شاهد هستیم اما از سال ۷۵ به یکباره کاهش شدید تراز دریاچه شروع میشود. چنانچه از سال ۷۵ تا ۸۱ طی شش سال ۴.۱۴ متر کاهش تراز را شاهد هستیم. دوره دوم کاهش سطح آب نیز از اواسط دهه ۸۰ شروع و تا سال ۹۴ ادامه یافته که در سال ۹۴ پایینترین تراز دریاچه با سطح ۱۲۷۰.۰۸ متر ثبت شده است.
دلایل خشکی دریاچه
از جمله مهمترین دلایلی که میتوان برای خشکیدن دریاچه برشمرد، احداث سدهای مخزنی و انحرافی بر روی اکثر رودخانههای منتهی به دریاچه و عدم تخصیص حقابه دریاچه، کاهش بارندگی و افزایش دما، احداث پل میانگذر، تغییر کاربری اراضی و افزایش سطح زیر کشت، کشت محصولات پر آب بر، آبیاری سنتی و… هستند. در واقع صنعت پولساز سدسازی برای سازندگان آن و نیاز اهالی محروم از صنعت به کشاورزی ناکارآمد گریبانگیر دریاچه اورمیه شده است. لذا احیای دریاچه در گرو شناخت این عوامل و حل ریشهای آنهاست.
در حالیکه روند خشکی دریاچه از اواسط دهه ۷۰ و دولت هاشمی رفسنجانی شروع شده، اما تا سالها واکنش آنچنانی به این فاجعه شکل نگرفت. تا اینکه با اعتراضات آذربایجانیها در سالهای ریاست جمهوری احمدینژاد حل این مشکل تبدیل به مطالبه عمومی گشت، مطالبهای که در آن دوره تنها سرکوب معترضان توسط دولت را در پی داشت.
اما بعد از دوره ریاست جمهوری احمدینژاد، حسن روحانی که با وعده احیای دریاچه اورمیه اقبال ملت آذربایجان را در انتخابات ریاست جمهوری به دست آورده بود، با تاسیس ستاد احیای دریاچه اورمیه از هدف گذاری دولت برای احیای دریاچه خبر داده و در سالهای بعد نیز بارها از احیای دریاچه به عنوان یکی از دستاوردهای دولت یاد شد. اما واقعا احیای دریاچه تا چه حد عملی شد؟
حقیقت آنست که بعد از هشت سال شعار و وعده همچنان شاهد وضعیت بحرانی دریاچه هستیم، چنانچه با مشاهده تراز دریاچه نیز درمییابیم که اگر ترسالی شدید و سیلابهای سال نود و هشت و جریان سرریز سدها به سوی دریاچه نبود چه بسا امروز اثری از دریاچه نبود.
از آنجاییکه بیشترین میزان مصرف آب در کشور مربوط به بخش کشاورزی است، احیای دریاچه اورمیه نیز در گرو جلوگیری از هدر رفت آب در این بخش میباشد. استفاده از روشهای نوین آبیاری به جای آبیاری غرقابی از جمله اقداماتی است که میتوان برای کاهش مصرف و هدر رفت آب و همچنین افزایش راندمان در کشاورزی انجام داد. در همین رابطه نگاهی به عملکرد دولت در مکانیزاسیون آبیاری زمینهای کشاورزی در استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی خواهیم داشت.
مطابق آماری که جهاد کشاورزی به عنوان سطح مکانیزه شده از سال ۹۳ تا ۹۸ ارائه کرده است، میزان ۲۲.۴۱۳ هکتار از زمینهای آذربایجان غربی و ۱۳.۲۳۴ هکتار از مزارع و باغات آذربایجان شرقی تحت آبیاری تحت فشار قرار گرفتهاند. این در حالیست که در همین مدت میزان ۷۰۳.۷۳۳ هکتار سطح زیر کشت کشور مجهز به سیستمهای آبیاری نوین شدهاند که میزان تجهیز در استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی تنها ۵ درصد از سطح مکانیزه شده کشور را شامل میشود. این امر نشانگر عدم اولویت مکانیزاسیون آبیاری در این منطقه میباشد.
این سطح مکانیزه شده در مقایسه با سطح زیر کشت این دو استان نیز به حدی پایین است که با این روند دههها تا پایان پوشش کل سطح زیر کشت منطقه طول خواهد کشید. با توجه به تبلیغات انجام گرفته و وعدههای داده شده برای حل بحران آبی منطقه انتظار میرفت تا حوضه آبریز دریاچه اورمیه یکی از کانونهای گسترش آبیاری نوین باشد، اما اکثر سرمایه گذاریها در این بخش به استانهای مرکزی اختصاص یافته است.
از جمله استانهایی که در مدت مشابه هدف گسترش آبیاری مدرن بودهاند عبارتند از: کرمان ۶۷.۹۲۱ هکتار، فارس ۷۶.۹۶۱ هکتار، خراسان رضوی ۴۸.۷۴۲ هکتار و اصفهان ۴۳.۶۰۶ هکتار که این چهار استان ۳۴ درصد از مکانیزاسیون آبیاری سراسر کشور را به خود اختصاص دادهاند. این آمار به روشنی بیانگر نوع نگاه دولت به بحران آبی منطقه و اولویتهای دولت برای هزینهکرد است که قابل پنهان کردن پشت شعارهای احیا و نظایر آن نیست.
در حالیکه سالانه میلیونها و حتی میلیاردها متر مکعب آب در نتیجه کشاورزی سنتی در حوضه آبریز دریاچه اورمیه هدر میرود، طرحهایی مثل انتقال ۶/ میلیارد متر مکعب آب از رودخانه زاب حتی در صورت اجرایی شدن دردی از دریاچه دوا نخواهد کرد. چنانچه تنها طی سال جاری دریاچه اورمیه با کاهش ۲ میلیارد متر مکعبی آب مواجه بوده که این رقم بیش از سه برابر حجم آبی است که قرار است به سمت دریاچه هدایت شود.