
ولی از قرن هفدهم به بعد، این دستانها اهمیت خود را از دست دادند، و «عاشقها» جایگزین أوزانها شدند. آنها نیز، دستانهای جدیدی ترنم میکردند. این دستان یا حماسه جدید، شرح ماجراهای کوراوغلو «جلالی» [اشاره به عصیان معروف جلالی در آناتولی دارد] را بازگو میکرد.
علت این تغییر، ارتباط کاملی با فروپاشی نظام اجتماعی پیشین در اواخر قرن شانزدهم داشت. با فروریختن نظام اجتماعی قدیم، نه تنها دستانهای ددهقورقوت اهمیت خود را از دست دادند، بلکه حکومت نیز قدرتش رو به زوال رفت. خلق تورک مردمی ضعیف، فقیر و نگران شدند و کوراوغلو، حماسه چنین مردمی است.
حماسه کوراوغلو از قرن هفدهم به بعد، در میان تورکهای ایران نیز گسترش یافت و با استقبال آنان نیز روبرو شد؛ به طوری که به صورت حماسه ملی آنان هم درآمد. حتی اختلافات مذهبی و جنگهای خونین ایران و عثمانی نتوانست مانع پیوند فرهنگ قومی و آداب و رسوم مشترک تورکهای ایران و آناتولی گردد.
در مقابل رواج حماسه کوراوغلو در ایران، در تورکیه نیز، داستانهای مردمی، نظیر «اصلی و کرم»، «آرزو و قنبر» و «عاشق غریب» رواج یافتند.
در مورد تورکمنهای ماورای [شرق] خزر نیز باید گفت، با این که آنها از قدیم الایام «اوغوز نامهها» را در دسترس داشتند و بحثهای زیادی درباره ددهقورقوت و سالور غازان میکردند، ولی به نظر میرسد که از حماسه ددهقورقوت که در آناتولی رواج داشت، اطلاعی نداشتند. اما برعکس، حماسه کوراوغلو در اندک زمانی در میان تورکمنها رواج یافت و به عنوان حماسهای ملی پذیرفته شد. بدین ترتیب، این حماسه که بر گردِ شخصیت کوراوغلو على روشن «جلالی» گَرَدهای [اهل شهرستان گَرَده استان بولو’ی تورکیه] دور میزند، بسان حماسه ددهقورقوت، به عنوان حماسه ملی تورکهای اوغوز در سه سرزمین مختلف، توصیف گردید.
منبع: «فاروق سومئر، اوغوزها (تاریخ، تشکیلات طایفهای و حماسهها)، انتشارات: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، صفحات ۵۴۴ – ۵۴۳»