
شرمگین از اقرار اینم که، متاسفانه اکثر آنان نمیدانند و یا با دانستهگی خود را به نادانی میزنند، که خود نیز تورک هستند. میشود حدس زد که آنان از خردسالی بیادب بار آمده و تبدیل به مانقوردهایی شدهاند که ریشه و نسب و هویت خود را در قعر نادانی گم کردهاند. اینان فرزندان هویت گم کردگانی هستند که با حس افتخار کاذب از ابتدا با فرزندان خردسال خود شروع به به حرف زدن به زبان پارسی کردهاند و همین است، آدمی که هویت و اصل و نسب را ببازد، به ناچار شرفباخته و خودباخته میشود.
اما چگونه است که مسئولان و مربیان تورک تیم پرسپولیسشان چنان مانقوردی میکنند که انگار نه انگار مادرانشان در کودکی آنان را با همین زبان تورکی در آغوش کشیده نوازش کرده و برایشان لالایی خواندهاند، آنان چگونه قبول میکنند هزاران هزار آدم جلو چشم و توی صورتشان ائششک ائششک استفراغ کنند؟ ای مانقوردهای شرمانگیز آیا ندیدید و نشنیدید که پارسیان و خودپارسپنداران ائششک ائششک گویان بر هویت شما بر پدر و مادر شما بر عزیزان شما چگونه استفراغ کردند؟
جا دارد که در این مورد عالیمقامان نیز اعلام موضع کنند و در مقابل چنین توهین و تحقیر نژادپرستانهای بیتفاوت نباشند، که گویا دارد به رویهای عادی تبدیل میشود، زیرا همین چند هقته پیش بود که شرفباختهای دیگر در آنسوی دنیا بر گور ساعدی بزرگ شاشید، ساعدیای که چندین و چندین اثر پیشتاز و ماندگار ادبی برای ادبیات این نمکنشناسان به یادگار نگاشته. گویا کینهتوزی اینان حد و مرز و پایانی نمیشناسد، هر چند که شهریارِ سخن، سالها پیش جواب این سخیفان را به خوبی داده است.