
تناقضهای انقلاب مشروطه و نفع و ضرر آن بر جامعه آذربایجان
در سالروز پیروزی انقلاب مشروطیت، با یادداشت کوتاهی میخواهیم اثرات این انقلاب و تبعات آن بر جامعه آذربایجان را بررسی نماییم.
ابتدا باید ضمن ارج نهادن به مقام والای شهدای این انقلاب عرض نماییم که قصد هیچگونه قدرناشناسی برای این عزیزان و قهرمانان بزرگ میهنمان را نداریم.
یکی از مواردی که بایست در بررسی انقلاب مشروطیت بدان توجه کرد نگاه فاشیستی و خصمانه دنیای غرب مسیحی و یهودی به شرق علیالخصوص امپراطوریهای تورک مسلمان شرقی میباشد، باتوجه به سبقه تاریخی؛ اروپاییان از پیدایش امپراطوریهای قدرتمند تورک در شرق همواره زیر پای اسبهای تورکان له شده و کشورهایشان به تصرف درآمده بود. پس اگر ما تورک بودن و مسلمان بودن خود را هم فراموش کنیم، آنها چه در قرنهای هفدهم و هجدهم و چه در قرن بیستویکم، هیچگاه این دو اصل مهم در مواجهه با ما را فراموش نخواهند کرد. انقلاب مشروطه نیز فرصت مناسبی بود تا آنها ضربه مهلکی را بر قسمتی از بدنه امپراطوریهای تورک مسلمان در شرق وارد آورند.
بحث دیگر این مقوله قانون، آزادی، عدالت و برابری میباشد، انقلاب مشروطه در اصل خود بر این چهار پایه استوار بوده و انقلابیون آذربایجانی درصدد استقرار حاکمیت قانون، برقراری آزادی و ایجاد عدل و انصاف در جامعه بودند، هرچند در اصل این انقلاب علیه حکومت قاجار بود ولی در واقع خود قاجاریان آغازگر این تحولات بوده و شاهزادههای بادرایت و دلسوزی همانند عباسمیرزا در وارد کردن مدرنیزاسیون و تشکیل نظمیه، عدلیه و سیستمهای نوین آموزشی به کشور و یا شاهان و وزیران قاجاری با فرستادن جوانان و علمای کشور به فرنگ در پی تحصیل علم و آموزش روشهای نوین کشورداری و ارتقاء سطح فرهنگی جامعه کوشیدند. غافل از اینکه در میان درباریان سیاستمداران غربی (ازجمله انگلیس، فرانسه و روسیه تزاری) در حال نقشه کشیدن برای فروپاشی سیاسی امپراطوری قاجار و آوردن افراد دستنشانده بجای آنها و آغاز استعمار کشوری غنی هستند که تا بدان روز کمترین باجی به آنها نداده بود.
متاسفانه با عدم درک سیاسی درست و عدم نقشهخوانی صحیحِ مبارزان دلپاک و غیور آذربایجان فرصت مناسب برای خواستهها و نقشههای غربیان آماده گشته و لابیهای فرانسوی، انگلیسی و روسی مهرههای دستآموز خود را بر کرسیهای مهم کشوری نشانده و پانفارسیزم را با لباس زیبای میهن دوستی در ایران (تا آنزمان تورک محور) وارد عرصه سیاسی کشور کردند.
در اینجا مبارزان راه آزادی، عدالت و قانون آذربایجانی مانند همیشه برنده میدان جنگ و بازنده میدان سیاست شده و پیروزی در جنگ آنها به نفع دشمن واقعی و به ضرر برادرانشان بدل گشت. در اصل خون قهرمانان نیکسیرت ولی نادان سیاسیمان کاری کرد که امروزه با گذشت بیش از ۱۵۰سال از انقلاب مشروطه همچنان اندیشه پانفارسیزم با دگرگونیها و تغییرات فراوان و شدت و حدت بیشتر ما و فرزندانمان را هر روز بیشتر از روز قبل به استعمار درآورده و حقوقمان را پایمال میکند.
در واقع انقلابی که بایست به پیشرفت و ترقی کشور جامعه و بهبود شرایط زندگی و همچنین بسط و گسترش زبان و فرهنگ و تاریخ غنی آذربایجان منجر میشد، بیشتر قدم در راه ذلت و نابودی تورکان برداشت و دشمنان خیلی راحت از سادگی و ذات جنگجویانه آذربایجانیان در راستای اهداف خویش سواستفاده نمودند.
امیدواریم گذشته چراغی برای راه آیندهمان باشد…
سیامک کوشی ۱۴ مرداد ۹۹