ابراهیم ساوالان ژورنالیست و نویسنده آذربایجانی در این باره نوشت:
«ابتدا تصویب میکنند که سدی در روستای ماراش احداث شود و وقتی میراث فرهنگی میگوید که در این منطقه چندین محوطه باستانی وجود دارد، میگویند که شما “کاوشهای نجاتبخشی حوضه آبگیر سد” را شروع کنید تا بخشی از آثاری را که قرار است زیر آب برود نجات دهید. در حالیکه هنوز یک مشت خاکبرداری صورت نگرفته بود و میشد تغییراتی در محل احداث سد داد.
شرق زنجان در هزارههای ماقبل میلاد بخشی از امپراطوری ماننا بوده و در انگوران امروزی مکانهایی به نام «ماننا دوزو» و «ماندا دوزو» وجود دارد. آشوریان به ماننا، مانناش میگفتند که شاید مانشان امروزی همان مانناش هزارهها باشد. ۱۸۲۰ سال قبل از میلاد، آشوریان وارد اراضی مانناش و منطقهای به نام «قیزیل بوندا» در حاشیه قیزیلاؤزن امروزی شدند ولی حاکمی به نام «اِنگور» در قلعه «سیبار» با آنها مصالحه کرده، قیزیل بوندا را نجات داد و مردم قیزیل بوندا نام اِنگور را در قصبه انگوران جاودانه کردند. امروزه در انگوران تپهای به نام سیبه وجود دارد و با آنکه هیچ قلعهای در آنجا نیست، اهالی روستا به مزارع اطراف سیبه، قالادالی (پشت قلعه) میگویند که نشانگر ارتباط تپه سیبه با قلعه قدیمی سیبار است.
در همان کاوشهای نجاتبخش سال ۹۳ روستای ماراش، یک گورستان عصر آهن پدیدار شد که باید به آن توجه میشد و نشد. در مرحله بعدی سه ساختار معماری نمایان شد که شامل دیوارههای ساخته شده از مصالح قلوه سنگهای رودخانهای و ملات گل، یک کف سنگ فرش و دو اجاق بود و سه فضای معماری مجزا و در راستای شرقی غربی و حاوی مفاهیم باستانی پدیدار شد. در کاوش نجاتبخش بعدی یک محوطه متعلق به دوره اشکانی با ۹۳ قطعه استخوان جانوری متعلق به حیوانات اهلی، ۹۱ قطعه سفال، سنگ ساب و ابزارآلات سنگی به همراه تکههای سفالی به دست آمد که نشانگر وجود آثار بیشتر در آن منطقه بود و همین عزم آنها برای تخریب را جزمتر کرد.
بعد یک محوطه عظیم ایلخانی ظاهر شد که حلقه گمشده و رابط بین مراغه، سلطانیه و تخت سلیمان بود. مراغه و سلطانیه از مراکز مهم ایلخانان و تخت سلیمان شکارگاه آنها بوده و این محوطه دقیقا در وسط مثلث آنهاست و درهای که از مراغه و تخت سلیمان به سمت جنوبشرقی کشیده میشود در اینجا به هم پیوسته و به سلطانیه میرود.
واقعا بلایی که بر سر آثار تاریخی ترکها میآید، تنها با منطق استعماری قابل وصف است.»