با فروپاشی شوروی سابق و پایان جنگ سرد در عرصه روابط بین الملل، توسعه مبادلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و انسانی بین ملّتها، سرعت روزافزونی گرفت. در واقع فروپاشی بلوک شرق، به عنوان بزرگترین مانع گلوبالیزاسیون، موجبات توسعه بیش از پیش مناسبات انسانی و تبادل فرهنگی را فراهم ساخت.
این توسعه به نوبهٔ خود، گفتمان تکثر گرایی، پلورالیسیم و مفاهیمی چون، حقوق بشر، حقوق اقللیتها، حقوق دگرباشان، حقوق زنان، محیط زیست و. . که از دههٔ هفتاد میلادی با ظهور مکتبها و اندیشههایی فلسفی، ادبی و هنری نوین جان تازهای گرفت بودند وارد عرصه عمومی و جهانی کرد.
تغییرات جدید زمینهٔ مساعدی برای هوییتهای به حاشیه رانده و سرکوب شده فراهم ساخت. پیشرفتهای تکنولوژیکی خصوصا در زمینهٔ اطلاعات، اینترنت، ماهواره ها و بطور کلی گردش آزاد اطلاعات در سطح جهانی موجبات احیأ و رشد بیش از حدی برای هویتهای به حاشیه رانده شدهای همچون هویت ترک آزربایجانی فراهم نمود.
استقلال آزربایجان شمالی، اشغال قاراباغ توسط ارمنستان، حمایت ایران از این اشغالگری، ظهور شخصیتهایی همچون ابولفظل ائلچی بیگ، پروفسور زهتابی و . . کاتالیزر قدرتمندی در رشد سریع آگاهی ملی آذربایجان جنوبی گردید. شخصیتها و فعالین جسور و فرصت شناس زیادی در آزربایجان جنوبی ظهور نمودند که با تلاش و فداکاری آنها روز به روز بر آگاهی و بیداری ملی ملت افزوده شد.
اعتراض به تحقیر و توهینهای صورت گرفت ازطرف دولت فارسگرای مرکزی، اعتراض به حمایتهای دولت ایران از اشغال گریهای ارمنستان، برپایی میتنقها و شبهای شعر، موسیقی، پرسش و پاسخ و حتّی تظاهرات دانشجویی هم در داخل و محوطه و هم در داخل شهرها توسط دانشجویان از شکلهای متعارف آماده سازی و بیداری اولیهٔ ملی بود.
همزمانی این مرحله با حاکمیت اصلاح طلبان، فضای نسبتا مساعدی فراهم آورد که با استفاده از آن خصوصاً دانشجویان آذربایجان توانستند با اتنشار نشریات مختلف هم به بیداری ملی سرعت بخشند و هم با توسعهٔ شبکههای واقعیی و مجازی خود موفق به خلق جنبش دانشجویی مختص آذربایجان جدا ازجنبش دانشجوی ایران شوند.
اعتراض به یک پرسشنامه توهین آمیز بر علیه ترکها تحت عنوان تاره فاصلهٔ اجتمایی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران توسط دانشجویان دانشگاههای تبریز، تهران و اورمیه، بعدا عنوان «روز دانشجوی آذربایجان» را به خود اختصاص داد.
اوایل اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۴ مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در تهران اقدام به پخش پرسشنامه ای تحت عنوان فاصله اجتماعی در مناطق بیست گانه تهران کرده بود.
متن پرسشنامه طرح فاصله اجتماعی از این قرار بود:
۱– اگر روزی قصد ازدواج داشته باشید، آیا حاضرید با یک فرد تُرک ازدواج کنید؟
۲– چنانچه فرزند دختری داشته باشید و روزی بخواهد ازدواج کند، آیا حاضرید او را به یک مرد تُرک بدهید؟
۳– برای شرکت در بعضی از مراسم خاص مثل عاشورا و تاسوعا آیا حاضرید در مجالس یا دسته جات تُرکها شرکت کنید؟
۴– اگر بخواهید خانه ای بگیرید و ببینید که همسایه دیوار به دیوار یا آپارتمان مجاور شما تُرک هستند، آیا حاضرید در مراسم آنها شرکت کنید؟
۵– آیا حاضرید با فردی تُرک در اتاق همکار باشید؟
۶– آیا حاضرید در محله ای که اکثریت آنها تُرک هستند، مسکن بگیرید؟
۷– آیا حاضرید با فردی تُرک رفت و آمد داشته باشید، او را به خانه خود مهمان کنید و یا به خانه آنها بروید؟
پس از انتشار این پرسشنامه اعتراضات پراکنده و محدود توسط دانشجویان تورک در محوطه دانشگاههای تهران شکل می گیرد و همزمان این پرسشنامه توسط دانشجویان دانشگاه تهران بدست دانشجویان دانشگاه تبریز می رسد و بلافاصله تکثیر و دست به دست می گردد و بعد از آن اعتراضات در دانشگاه تبریز آغاز و به حدی گسترده میشود که به خیابانها کشیده میشود.
سه شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۴ اطلاعیه های فراخوان برای تجمع اعتراضی دانشجویان که از یک روز قبل در سطح دانشکدهها پخش شده بود، فرا میرسد. یکی از دانشجویان بر بالای پله های پل عابر پیاده جلو دانشگاه تبریز می رود و بیانیهای اعتراض آمیز را قرائت می کند.
پس از پایان قرائت بیانیه، فریادی محکم و قوی جو سکوت را می شکند: «مرگ بر آپارتاید»! و همه دانشجویان یک صدا شعار می دهند: «مرگ بر آپارتاید».
با گستردهتر شدن دامنه اعتراضات و حرکت به سوی فلکه دانشگاه و چهار راه آبرسان، خیابانها از طرف نیروهای امنیتی بسته شده و اجازه گسترش اعتراضات به داخل شهر داده نمیشود. رئیس وقت دانشگاه دکتر پورفیض برای آرام نمودن دانشجویان می آید، اما کسی به حرف او گوش نمی دهد. همه می گویند او درغگوست.
استاندار وقت عبدالعلی زاده در جمع دانشجویان حاضر می شود و میگوید که رئیس صدا و سیما از این پرسشنامه بی اطلاع بوده و عوامل نشر آن مجازات خواهند شد. دانشجویان قانع نمیشوند اما اعتراضات که به داخل دانشگاه و تالار وحدت هدایت شده بود، پایان می پذیرد
پس از اعتراضات دانشجویان دانشگاه تبریز، دانشجویان دانشگاه اورمیه نیز در قالب تظاهراتی اعتراض آمیز به این پرسشنامه معترض می شوند.
در ادامه این اعتراضات رادیوی سراسری ایران اعلام می کند که نویسندگان این پرسشنامه از «عوامل خارجی دستور گرفتهاند» که مجازات خواهند شد.
تمامی دانشجویان تورک در همه دانشگاههای ایران با صدور بیانیه هایی پرسشنامه و نویسندگان آنرا محکوم می کنند.
بعد از شکل گیری اعتراضات مستقل دانشجویان تورک و سکوت و عدم حمایت دانشجویان مرکزگرا، دانشجویان مبارز و ضد نژادپرست تورک به این نتیجه میرسند که باید صف خود را از دانشجویان مرکزگرای فارس جدا کنند. در همین راستا بجای ۱۶ آذر که روز رسمی دانشجو در ایران است، روز ۱۹ اردیبهشت را روز دانشجو در آذربايجان اعلام میکنند.
پس از آن جنبش دانشجویی آذربایجان تبدیل به یکی از مهمترین قطبهای فکری و فرهنگی حرکت ضد نژادپرستی و برابری طلبی آذربایجان و همه ترکهای ساکن ایران میشود.
از بارزترین مشخصات این دوره میتوان به همکاری و همدلیای وسیع تمام لایهای حرکت ملی از جنبش دانشجویی تا هنرمندان، نویسندگان، انبوه فعالین مستقل و گمنام و نیز غیبت احزاب اشاره نمود.
شاید تنها تشکل این دره را به توان تشکلهای دانشجویی در فرمهای نشرییهای، بعضی تشکلهای ثبت شدهٔ دانشجویی، اردوهای دانشجویی که بعضا فنکوسین تشکلی به خود میگرفت در زیر چترجنبش دانشجویی در نظر گرفت.
در غیاب احزاب ملی این تنها جنبش دانشجویی آذربایجان بود که توانست با پشتکار و درایت مثال زدنی و با استفاده از شبکه گسترده خود، ضمن استفاده از قدرت بسیج فعالین سرشناس و امکانات موجود حرکت، نارضایتیهای ملی را به قیام یک خرداد سوق دهد.
شناسایی تبعیضها و ستم ملی، اعتراض به مظالم، توضیح آن به ملت، افزایش شور و هیجان ملی، جستجوی رهبر و ناجی، هژمونی طلبی برخی جریانها و فعالین ملی و نیز تعهد و اعتماد متقابل از دیگر خصوصیات این دوره میباشد.