
این دریاچه همچنین یک توقفگاه حیاتی برای پرندگان مهاجر است. با این حال، در طول چند دهه گذشته، مساحت سطح دریاچه به دلیل دوره های طولانی خشکسالی، شیوه های آبیاری، سدسازی رودخانه های تغذیه کننده دریاچه و تغییرات آب و هوایی به سرعت کاهش یافته است.
دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه آب شور خاورمیانه و ششمین دریاچه بزرگ جهان است، این دریاچه در سال های اخیر به شدت کوچک شده است. این فاجعه زیست محیطی دارای پیامدهای جدی زیست محیطی، اجتماعی و سیاسی است، به ویژه بر جمعیت ترک آذربایجانی ساکن در اطراف دریاچه. این تداخل پیچیده تخریب محیط زیست و تنش های قومی می تواند به یک بحران گسترده تر تبدیل شود، اگر به طور جامع و عادلانه مورد توجه قرار نگیرد.
دریاچه ارومیه قرن هاست که نقش مهمی در زندگی، فرهنگ و معیشت مردم آذربایجان داشته است. با بدتر شدن وضعیت دریاچه، این جامعه که مدت هاست در هماهنگی با منابع ارزشمند خود زندگی می کند، صدای اعتراض خود را بلندتر می کند.
تغییر اقلیم و محیط زیست
تغییر اقلیم یکی از پیچیده ترین چالش هایی است که بشر در حال حاضر و آینده با آن مواجه است. از اوایل دهه 1980، گرم شدن چشمگیر زمین به دلیل افزایش CO2 و سایر گازهای گلخانه ای ناشی از فعالیت های انسانی عامل اصلی تغییرات آب و هوایی در قرن اخیر بوده است. دریاچه ارومیه در دهه های اخیر شاهد کاهش شدید مساحت بوده است. روند انقباض در دریاچه از اواسط دهه 2000 آغاز شد و اکنون در معرض خطر خشک شدن کامل قرار دارد.
خشک شدن دریاچه به دلایل متعددی از جمله خشکسالی، احداث بزرگراه بر روی دریاچه، افزایش استفاده از منابع آبی حوضه دریاچه و کم بارشی و بارش برف نسبت داده شده است. تا سال 1391 بیش از 200 سد بر روی حوضه رودخانه های این دریاچه آماده بهره برداری و یا در آخرین مراحل طراحی بود. در مهر ماه سال 1394 تراز آب دریاچه ارومیه 1270.04 متر اعلام شد که نسبت به مهر 1393 کاهش 40 سانتی متری نشان می دهد. در نتیجه آب و هوای معتدل منطقه به هوای گرم همراه با طوفان نمک تبدیل می شود و وضعیت را تغییر می دهد. محیط منطقه ای علاوه بر نمک، بسیاری از آلودگیهای حاوی فلزات سنگین سمی مورد استفاده در صنعت و آفتکشهای کشاورزی به منابع آب سطحی و زیرسطحی مربوط به دریاچه نفوذ کرده است. در صورت خشک شدن دریاچه، بیشتر مواد سمی در هوا معلق میشوند و خطرات بیماریهای تنفسی را برای مردم به همراه دارند و اکوسیستم منطقه را تهدید میکنند. در سال 1393 کارگروهی ملی با عنوان بقای دریاچه ارومیه شروع به رسیدگی به این بحران کرد و اقداماتی را انجام داد که آثار مثبت آن در 2 سال گذشته نمایان شد. با این حال، در 14 آگوست 2020، سطح دریاچه 1271.41 متر بالاتر از سطح متوسط دریا، با مساحت معادل و حجم آن به ترتیب 2900 کیلومتر مربع و 3.75 میلیارد مترمکعب اعلام شد. در مقایسه با آغاز طرح بقای دریاچه ارومیه در 23 مرداد 1393، 126 سانتی متر معادل 1375 کیلومتر مربع در سطح و 2.9 میلیارد متر مکعب در حجم افزایش یافته است. با این وجود، این وضعیت پایدار نیست و خطر بحران همچنان دریاچه را تهدید می کند.
تنش های قومیتی در مواجهه با خشک شدن دریاچه ارومیه
خشک شدن دریاچه ارومیه پیامدهای زیست محیطی سنگینی را به همراه دارد. کوچک شدن دریاچه منجر به از دست دادن قابل توجه تنوع زیستی می شود و تعادل اکولوژیکی منطقه را مختل می کند. همچنین منجر به طوفانهای نمکی میشود که نمک موجود در بستر دریاچه را در منطقه وسیعی پخش میکند. این طوفان های نمک به طور بالقوه زمین های اطراف را نابارور می کند و ضربه بزرگی به بخش کشاورزی در منطقه وارد می کند. علاوه بر این، طوفان ها خطر ابتلا به بیماری های تنفسی و پوستی را در میان جمعیت محلی افزایش می دهد.
بحران دریاچه ارومیه، فراتر از پیامدهای زیست محیطی خود، چشم انداز پیچیده اجتماعی-اقتصادی و سیاسی را نیز به همراه دارد. اکثریت جمعیت اطراف دریاچه را ترک های آذربایجان تشکیل می دهند. معیشت آنها که به شدت به کشاورزی، ماهیگیری و گردشگری وابسته است، اکنون به دلیل خشک شدن دریاچه در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. در نتیجه، بحران اجتماعی و اقتصادی را تشدید می کند
این انفعال ممکن است یک استراتژی عمدی برای اعمال تغییرات جمعیتی به ضرر جمعیت ترک آذربایجان باشد، که اغلب به عنوان “پاکسازی قومی ناشی از تخریب محیط زیست” نامگذاری می شود، نشان دهنده تایید ضمنی دولت با خشک شدن دریاچه برای جابجایی جمعیت ترک آذربایجان و کاهش تمرکز آنها است. و نفوذ در داخل ایران، جایی که دولت ایران به شدت این اتهامات را رد می کند و خشک شدن دریاچه را در درجه اول به عوامل محیطی نسبت می دهد.
بحران دریاچه ارومیه پیوندهای پیچیده بین تخریب محیط زیست و تنش های سیاسی-اجتماعی را روشن می کند. رویکرد دولت ایران در قبال این بحران باید با توجه به نگرانیهای همه اقوام، فراگیر و عادلانه باشد. راهحلهای زیستمحیطی باید با استراتژیهایی تکمیل شود که به پویاییهای اجتماعی-سیاسی ناشی از مسائل زیستمحیطی مانند خشک شدن دریاچه ارومیه میپردازد. خطرات زیاد است، زیرا اقدامات حاصل از آن سالها بر روابط قومیتی و سیاستهای زیستمحیطی ایران تأثیر خواهد گذاشت. در همین حال، اعتراضات مصمم مردم آذربایجان و کمپین جهانی برای احیای دریاچه پیامی قدرتمند در مورد اهمیت عدالت زیست محیطی و حفظ میراث طبیعی ارسال می کند و گفتمان جهانی را در مورد این موضوعات حیاتی بیشتر تقویت می کند.
نتایج و پیامدهای جامع بحران ها
بر اساس تحقیقات مختلف، تخریب دریاچه ارومیه احتمالاً ناشی از کاهش ورودی رودخانه به دریاچه به دلیل ترکیبی از تغییرات اقلیمی و توسعه منابع آبی بوده است. تغییر اقلیم عامل اصلی این کاهش ورودی بود. با این حال، توسعه منابع آب، به ویژه استفاده از آب برای آبیاری، نقش مهمی نیز ایفا کرده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که برای احیاء و حفظ دریاچه ارومیه اقدام عاجل لازم است.
در طول چند دهه گذشته، برنامه ریزی و مدیریت ناپایدار منابع آب و همچنین تغییر اقلیم منجر به کوچک شدن چشمگیر دریاچه شده است. دریاچه ارومیه نیازمند توجه جدی با دیدگاه جدید پژوهشی جامع برای تمرکز بر تغییرات اقلیمی، تنشهای قومی و سیاسی: قحطی و سوء تغذیه، آب و هوای شدید، درگیری و بیماریهای ناقل است. در همین حال، هوای گرمتر میتواند باعث شیوع بیماریهای مرگبار جدید شود، زیرا زیستگاههای انسان و حیوانات بهطور چشمگیری تغییر میکند.
بحران دریاچه ارومیه پیوندهای پیچیده بین تخریب محیط زیست و تنش های سیاسی-اجتماعی را روشن می کند. رویکرد دولت ایران در قبال این بحران باید با توجه به نگرانیهای همه اقوام، فراگیر و عادلانه باشد. راهحلهای زیستمحیطی باید با استراتژیهایی تکمیل شود که به پویاییهای اجتماعی-سیاسی ناشی از مسائل زیستمحیطی مانند خشک شدن دریاچه ارومیه میپردازد. خطرات زیاد است، زیرا اقدامات حاصل از آن سالها بر روابط قومیتی و سیاستهای زیستمحیطی ایران تأثیر خواهد گذاشت. در همین حال، اعتراضات مصمم مردم آذربایجان و کمپین جهانی برای احیای دریاچه پیامی قدرتمند در مورد اهمیت عدالت زیست محیطی و حفظ میراث طبیعی ارسال می کند و گفتمان جهانی را در مورد این موضوعات حیاتی بیشتر تقویت می کند.
GIWEH از همه ذینفعان، از جمله آنهایی که در دولت، سازمانهای بینالمللی، بخش خصوصی، جامعه مدنی و دانشگاهی هستند، میخواهد که با در نظر گرفتن همه تأثیرات اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و سیاسی مشکل، در مدیریت مؤثر منابع آب مشارکت داشته باشند. تصمیمات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باید به گونه ای اتخاذ شود که به دنبال متعادل کردن و توزیع عادلانه تخصیص منابع طبیعی و در عین حال در نظر گرفتن محدودیت های بیوفیزیکی محیط باشد.
بحث آزاد در مورد مسائلی که امروزه منابع آبی ما را شکل می دهد و مشارکت قوی شهروندان در تصمیم گیری ها می تواند اقدام مشارکتی و تعهد سیاسی را تحریک کند. ترویج فرهنگ مشاوره و افزایش ظرفیت های مشارکتی به ارائه منافع در همه زمینه ها از جمله مدیریت مشارکتی آب کمک می کند. نکات مهمی را که میتواند جرقه فاجعه را ایجاد کند را بهتر درک کنید.
تاریخ اغلب نشان داده است که ماهیت حیاتی انگیزه ای قدرتمند برای همکاری و گفتگو است که ذینفعان را وادار می کند تا حتی متفاوت ترین دیدگاه ها را با هم آشتی دهند. آب اغلب مردم و جوامع را به هم پیوند می دهد تا تفرقه.
منابع:
بیآزار، اس. م.، فرد، ع. ف.، سینگ، وی. پی.، دینپاشو، ی. و مجنونی هریس، ا. 2020، تخمین تبخیر از آب شور، پایش و ارزیابی محیطی، 192، شماره مقاله: 694 (2020)
تابناک. سایت خبری حرفه ای تابناک 2020.