جمهوری اسلامی ایران از زمان تأسیس، موجودیت خود را بر اساس گفتمانهای خاصی بنا نهاده است. با یک رژیم اداری مختص خود سعی کرده است قوانین اسلامی را به شرایط امروز اعمال کند.
به ویژه در سالهای اولیه تاسیس که تنش غرب و شرق در اوج خود بود، ایران با ادعای سیاست مستقل تحت شعار نه غربی و نه شرقی به میان آمد.
بنیانگذاران جمهوری اسلامی با رژیم اداری مختص خود سعی کردند قوانین اسلامی را به شرایط امروز اعمال کنند. یکی از مهمترین ویژگیهایشان هم لفاظی های ضد اسرائیلی بود.
در زمانی که مسئله فلسطین فراگیر تر بود، ایران سعی می کرد از طریق دشمنی با اسرائیل در جهان اسلام مشروعیت کسب کند. با حفظ بقای چند گروه جهادی کوچک و بی اهمیت فلسطینی مدعی بود تنها کشور در جهان است که در راه بیت المقدس مبارزه می کند.
این گفتمان سالها شروع به برانگیختن رویکرد جدی به ایران در کشورهای مسلمان کرد. ایران در کشورهای مسلمان به عنوان یک قهرمان شناخته می شد. بنابراین، دولت تهران به آنچه می خواست می رسید.
اما با گذشت سالها مشخص شد که ایران چقدر با آنچه می گوید و انجام می دهد متفاوت است. هر چه قدر بی صداقتی ایران در ادعاهای خود مشخص میشد، اعتبار آن در جهان اسلام نیز کاهش می یافت. در مرکز همه اینها البته پروپاگاندای دور از واقعیت ایران درباره دشمنی خود با اسرائیل بود.
ایران که خود را دشمن خونین اسرائیل نشان داده است، در واقع هر از گاهی با این کشور همکاری نیز کرده است. با این حال، مانند تقریباً همه موارد، بین آنچه ایران انجام می دهد و آنچه ادعا می کند تضاد وجود دارد.
به عنوان مثال، در طول جنگ ایران و عراق، مشخص شد که ارتش ایران از سلاح بیجیام-۷۱ تیاودبلیو علیه ارتش عراق استفاده کرده است. بله، از آغاز تا پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق، اسرائیل به ایران سلاح میداد.
تسلیحات عمدتا از طریق قبرس، ترکیه و سوریه تحویل داده می شد. دریافت کننده نیز یک یهودی ایرانی به نام منوچهر قربانیفر بود. علاوه بر فروش سلاح، ۳۵۰ افسر یهودی نیز در تهران مستقر شدند، خلبانان را برای جنگ آموزش دادند و هواپیماها را تعمیر کردند.
حتی زمانی که ایران در جنگ با عراق رو به شکست میرفت، اسرائیل در ۱۹۸۱ برای شکستن روحیه ارتش صدام با جنگندههای خود وارد عراق شد و راکتور هسته ای اوسیراک (تموز۱) را بمباران کرد. همه اسناد مشارکت اسرائیل در طول سالهای جنگ، باز است.
به عبارت دیگر، دشمنی ایران با اسرائیل می تواند در طول زمان و مکان تغییر کند و عبارت «لزوم مصلحت اندیشی» راه فرار مشهور آخوندها است.
دورویی ایران در جهان اسلام محدود به روابط مخفیانه اش با اسرائیل نیست. مهمترین سندی که چهره واقعی دولت تهران را آشکار می کند، حمایت ایران از ارمنستان در قره باغ است. به مدت ۳۰ سال، جمهوری اسلامی ایران دولت آذربایجان را به سهل انگاری متهم کرده و مدعی شده است که قره باغ سرزمین اسلامی است.
اما در تمام این سالها در کنار ارمنستان بود. سالهاست که ایران این موضوع را به بهانه های مختلف پنهان کرده و حمایت خود از ارمنستان را رد کرده است. با این حال، آنچه در جنگ ۴۴ روزه اتفاق افتاد روشن شد.
جالب ترین اتفاق در چند روز گذشته رخ داد. ایران دیگر حمایت خود از ارمنستان و دشمنی اش با آذربایجان را پنهان نمی کند.
مقامات ایرانی، به ویژه علی خامنه ای، آشکارا به حاکمیت ملی جمهوری آذربایجان بی اعتنایی می کنند و تمام تلاش خود را برای دشمنی انجام می دهند.
ایران که چندین روز رزمایش نظامی در سواحل آراز انجام داد، در ابتدا تلاش کرد آذربایجان را تهدید کند. بعداً پذیرای وزیر امور خارجه ارمنستان در تهران شد. علاوه بر این، امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه ایران به مسکو رفت.
با این حال، بسیار جالب است که ایران در روسیه نیز بدنام شد. در کنفرانس مطبوعاتی، وزیر امور خارجه روسیه به صراحت گفت که رزمایشهای نظامی ایران در مرز آذربایجان تحریک آمیز است. در واقع، ارمنستان از این وضعیت راضی است. زیرا مقامات ارمنستان با آذربایجان و ترکیه نیز دیدار کردند. چرا که پس از جنگ، ارمنستان خطرات ناشی از ابزار دیگران بودن را به وضوح درک کرد.
به همین دلیل است که ارمنستان سعی می کند روابط را به نفع ملت خود عادی کند. دیگر همسایگان، گرجستان نیز از صلح و همکاری در منطقه حمایت می کند.
با این حال، آرامش کل منطقه را ایران به هم میزند. ایران با همه همسایگان خود از راست به چپ، از پایین به بالا دچار مشکل است.
این کشور در کنار آذربایجان و ترکیه با گرجستان و روسیه نیز تنش دارد. ایران سالیان سال است که به سیاست غلط خود ادامه می دهد. اما وقتی نمیتواند مناسبات را به هم بزند، در وسط تنها می ماند.
ملت آذربایجان جنوبی و شمالی علیرغم همه خصومت های ایران، چشم های خود را بیش از پیش باز می کند و منتفعتر می شود.