یکی از تفاوتهای اساسی میان نظمهای اجتماعی باز و بسته حق تشکیل سازمان است. سازمان متشکل از گروههای خاصی از افراد است که از طریق رفتار نسبتا هماهنگ، ترکیبی از اهداف فردی و مشترک را دنبال میکنند. معمولا سازمان از افرادی تشکیل شده است که با یکدیگر ارتباط مکرر دارند و در پی تحقق هدفی مشترک هستند (نورث ص۵۷).
در جوامع دسترسی باز، دسترسی به سازمانها به عنوان یک حق غیرشخصی برای تمامی شهروندان تعریف میشود. اما برعکس حکومت طبیعی دسترسی به سازمان ها را محدود میکند. در این نوع حکومت، سازمانهایی که شکل میگیرند اغلب از حیث پیچیدگی و اندازه محدودیت داشته و درهای آنها تنها بر روی فرادستان اجتماعی (افراد طبقه برگزیده که قدرت حاکمه را در دست دارند) باز است؛ بنابراین در حکومت طبیعی جامعه مدنی به شدت محدود است.سازمانها ابزار هستند، ابزاری که افراد از آن برای افزایش بهرهوری خود، رابطه با انسانهای دیگر، هماهنگی اقدامات بسیاری از افراد و گروهها و چیرگی بر دیگران و اجبار کردن آنها بهره میجویند.
شبکه متنوع و غنی گروهها و سازمانها، یک ابزار کنترلی بر فعالیتهای دولت است و محیطی فراهم میسازد که در آن ارزشهای فردی مدارا، مشارکت و فضایل مدنی پرورش می یابد.
تنوع زیاد گروهها و سازمانها نشانگر تکامل هرچه بیشتر جامعه مدنی است. گروهها و سازمانهای جنبشی به تنهایی و به صورت مستقل وجود ندارند بلکه از طریق همپوشانی عضویتها، روابط بین اعضا و تماس میان رهبران، در ساختارهای شبکهای به هم مرتبط میشوند. ساختار شبکهای یک جنبش سازمانهایی با اندازهها و رسمیتهای متفاوت را به هم گره میزند. روابط شبکه مانند ثابت میان گروهها، سازمانها و مشارکت کنندگان فردی است که به جنبشهای اجتماعی لقب بزرگ یا کوچک بودن میدهد.
این گستره ساختاری یک نقطه تمرکز حیاتی است زیرا از طریق تعاملات میان سازمانهاست که منابع بسیج فراهم میشود،بسیج به معنای به صحنه آوردن مردم و فشار آوردن بر سیاستمداران. این پیوندها ساختار اسکلت مانند یکپارچه و مستمر یک جنبش نیز محسوب میشود. زمانی یک جنبش عمومی وجود دارد که ماندگاری آن تنها به سرنوشت یک گروه گره نخورده باشد (جانستون ص۲۴).
جنبشهای اجتماعی در نظم دسترسی باز:
همه شهروندان از حق تشکیل سازمان و استفاده از خدمات حکومت برای ساختاربندی روابط درونی و بیرونی سازمانهای خود با افراد و دیگر سازمانها برخوردارند. توانایی تشکیل ارادی سازمان بدون نیاز به جلب رضایت حکومت، رقابت غیرخشن را در همه عرصههای جامعه برخوردار از نظم دسترسی باز تضمین میکند (نورث ص ۶۶).
در چنین نظمهایی کنشگران اجتماعی دسترسی باز به سازمانها و گروهها را دارند و از این امتیاز برای تشکیل گروهها و سازمانهایی با هویت جمعی مشترک میپردازند.
این دسترسی منجر به غنی شدن سازمانها و گروهها میگردد که در عصر اینترنت این جنبشها با استفاده از شبکههای ارتباطی و ارتباط تعاملی با دیگر جنبشها سبب تشکیل فرهنگ مدارا، مشارکت و فضایل مدنی میشود. در نتیجه چنین جامعهای دارای جامعه مدنی تکامل یافتهتری گشته و توانایی مطالبه و فشار آوری بر حاکمیت را خواهند داشت.
جنبشهای اجتماعی در نظم دسترسی بسته:
برعکس نهادهای دسترسی باز، حق تشکیل و دسترسی به سازمان برای افراد جامعه محدود بوده و کنشگران توانایی تشکیل سازمان برای مطالبهگری و فشار آوری بر ائتلاف مسلط را دارا نیستند. بهنظر میرسد در جامعه طبیعی که جامعه مدنی خام نشانگر آن است، نخبه و کنشگر اجتماعی بایستی مطالبه و فشار خود بر حاکمیت را برای ایجاد فضا و دسترسی به سازمانها و گروههای متنوع صرف کند.
این خواسته زمانی محقق خواهد شد که گروهها با شناخت دقیق از جوامع خود به ارتباط تعاملی با گروههای قدرتمند موجود دیگر و ساختار روابط میان افراد قدرتمند پرداخته و با دغدغه های واقعی مردم واقعی ارتباط برقرار کنند. این گروهها زمانی توانایی ایفای نقش و تعیین سرنوشت جامعه را خواهند داشت که جهان بینی و هدف درون گروهی و برون گروهی آنها تغییر وضع موجود بوده و به بازتولید چرخه موجود نپردازند.
آن جنبش اجتماعی در چنین جوامعی توانایی بقا و رقابت را خواهد داشت که با شناخت دقیق شکاف بین حاکمیت و اجتماع و با بهرهگیری از آن به تولید باورها و ارزشها و هنجارهای متضاد با باورها و هنجارهای نهاد حاکم پرداخته و آن را در پرفورمنس گروهی و جنبشی خود نیز نشان دهد تا مردم به این باور و اعتماد برسند که این جنبش رویای ایجاد نظم جدید با همکاری مردم را در سر دارد و هدف آن گذار تکاملی از نظم طبیعی و بسته و به نظم باز است.
منابع:
۱. تغییرات اجتماعی؛ گی روشه
۲. خشونت و نظم های اجتماعی؛ داگلاس نورث
۳. جنبش اجتماعی چیست؛ هنک جانستون
۴. شبکه های خشم و امید؛ مانوئل کاستلز
سالار بهنام