الهام علیاف برای اولین بار در مسجد آغدام سخنرانی کرد و در آنجا برای اولین بار اعلام کرد که اگر دشمن با ترک بی قید و شرط منطقه موافقت نمیکرد، ارتش ما آغدام را آزاد می کرد و برای این کار عملیات ویژه ای در نظر گرفته شده بود. به گفته رئیس جمهور آذربایجان، ویران کننده ترین ضربه جنگ هدف قرار دادن دشمن در مسیر آغدام بود و در نتیجه، هزاران سرباز دشمن کشته یا اسیر می شدند.
رئیس جمهور آذربایجان گفت: «من می خواهم یک بار دیگر تأکید کنم که مردم آغدام سالها -تقریباً ۳۰ سال- در انتظار این روز بوده اند. در عین حال، آنها منتظر جنگ دوم قره باغ بودند. من می دانم و احساس می کنم که با آزادسازی شهرها، مناطق و روستاهای ما از اشغال، مردم آغدام همچنین به این فکر می کردند که چه زمانی روستاهای آنها، شهر آغدام آزاد می شود. جبرائیل آزاد شد، فضولی آزاد شد، هادروت [آغ اوغلان] آزاد شد، زنگیلان، قبادلی، سوقووشان، شوشا آزاد شدند و احتمالاً مردم آغدام فکر می کردند که چرا آغدام آزاد نمیشود؟ حالا می توانم آن را بگویم. اما من می خواستم این را به نوعی دیگر به مردم آغدام برسانم، اما آنها همچنین درک میکنند که من نمی توانستم در طول جنگ این کار را انجام دهم. پنج خط دفاع وجود داشت. دشمن اینجا منتظر ما بود. ما نمی توانستیم از جایی که دشمن منتظر بود به خود اجازه حمله دهیم. ما یک واحد نظامی به اندازه کافی بزرگ در این مسیر نگه داشتیم تا نیروهای نظامی دشمن در اینجا بمانند و جای دیگری نروند.
پس از آزادسازی فضولی، هادروت، بیشتر منطقه خوجاوند و شوشا، البته ما دیگر به سمت شهر آغدام حرکت کرده بودیم و دستور داده شد که جهت بعدی آغدام باشد. دشمن همچنین می داند و دیگر اعتراف می کند که اگر آنها شرایط من را برای آزادی سرزمین های ما نمیپذیرفتند، در اینجا نابود می شدند. چون داشتیم می آمدیم آغدام.
خیلی زود است که همه اسرار جنگ را فاش کنیم. در آینده مسائل بسیار جالبی آشکار خواهد شد. اما امروز با اطمینان کامل می توانم بگویم که عملیات آغدام برنامه ریزی شده بود. ما بطور قطع آغدام را می گرفتیم. اما خسارات زیادی در پی می داشت. بنابراین، پس از آزادسازی شوشا و بیش از ۷۰ روستای ما در ۹ نوامبر، پشت دشمن شکسته شد، او تسلیم شد، پرچمی سفید برافراشت، شرایط من را قبول کرد و شکست خود را پذیرفت.
اگر پاشینیان به حرف های من گوش می داد، اکنون اوضاع خیلی بدی نداشت. با اطمینان کامل می گویم که ما بدون آن هم سرزمین های اشغالی خود را آزاد میکردیم. اما دشمن فکر می کرد کسی به او کمک خواهد کرد. او فکر می کرد که همه طرفدارانش می آیند و به جای او با ما می جنگند. او اشتباه بزرگی مرتکب شد. پس از آزادسازی بیشتر مناطق قضولی، جبراییل، هادروت، زنگیلان، قبادلی، شوشا، سو قووشان، خوجاوند در میدان جنگ، دشمن به زانو در آمد و امروز روی زانو نشسته است. ما پشت دشمن را شکستیم، یک پیروزی شکوهمند به دست آوردیم. ما به همه دنیا ثابت کردیم که افسانه های آنها همه مزخرف است. بیش از ده هزار فراری در ارتش ارمنستان وجود دارد و تعداد بیشتری نیز وجود خواهد داشت. اگر ما عملیات برنامه ریزی شده در آغدام را انجام میدادیم، هزاران نفر از نیروهای ارمنی فرار می کردند یا از بین می رفتند.»