اگر در سال ١٣٩٢ حاكميت متوحش ج ا ا توانست دو فعال فرهنگى عرب – هاشم شعبانى و هادى راشدى – را تنها به علت فعاليت فرهنگى اعدام كند، در همان سال اكبر آزاد و شمارى از فعالان آزربايجان را در محفلى خصوصى در تهران دستگير مى كند زيرا كه روز جهانى زبان مادرى را جشن گرفته و به اين شكل، عليه زبان كشى ملت شان اعتراض كرده اند. زبان سى مليون ترك ( ومليون ها عرب و كرد و بلوچ ) را بريده اند و انتظار دارند فرزندان خيابانى و ثقة الاسلام و پيشه ورى دست روى دست بگذارند.
اكبر آزاد را سى سال است مى شناسم، جز فعاليت مدنى و فرهنگى كارى نكرده است. او به خاطر اين فعاليت ها، بارها و بارها توسط دستگاه هاى امنيتى، احضار و بازداشت شده است. اكبر آزاد، عضو كانون نويسندگان ايران و شغل ثابتى ندارد و در محله فقير نشين كيانشهر در جنوب تهران زندگى مى كند. او حدود بيست سال پيش به علت وضع نامناسب اقتصادى، يكى از فرزندان اش را از دست داد. زندگى او يادآور زندگى رقت بار كارل ماركس در نيمه دوم قرن نوزده در محله ‘سوهو’ لندن است.بى گمان با اين تبعيد، خانواده اكبر، نان آور خودرا از دست مى دهند.
اينجاست كه هر آزربايجانى بايد به خروش آيد و به كمك اين خانواده بشتابد تا روياى دستگاه هاى شووينيست امنيتى براى متلاشى شدن آن به تحقق نپيوندد. مردم آزربايجان نبايد از فرزندان خلف خود غفلت كنند. اين همه سال زندان و زجر و محروميت كافى است، حكم تبعيد او بايد لغو شود و حاكميت بيش از اين بر زخم ملت آزربايجان نمك نپاشد.