۱- جمهوری آذربایجان به سلاحهای مدرنی دست یافته که ارمنستان دیگر بدون پشتیبانی مستقیم روسیه، قادر نخواهد بود به چنین اقداماتی دست زند.
۲- ایران که بنا به آمار رسمی بیش از سیونه درصد (و بنا بر آمار غیررسمی پنجاه درصد) از جمعیتش ترک هستند با سکوتش نشان داد که ارزشی برای افکار عمومی نیمی از جمعیتش قائل نیست.
۳- ترکیه که به طرز موفقیتآمیزی روسیه را در لیبی عقب زده بود، با روحیه و عزم بیشتری به دفاع از جمهوری آذربایجان پرداخت. و بدون رعایت احتیاطهای معمولش دربارهی روسیه، از طریق عملیات پهبادی و انجام مانور مشترک با آذربایجان به طور غیرمستقیم وارد جنگ شد. این امر نوعی ورود به قفقاز به عنوان حیات خلوت روسها بود.
۴- تا زمان این درگیریها افکار عمومی جمهوری آذربایجان مایل به بازپسگیری قرهباغ از طریق جنگ نبود. و همین بیتفاوتی و انفعالِ عمومی، نوعی آرامشخاطر به طرفهای بینالمللی القا میکرد تا وضعیت منجمد شدهی فعلی را تداوم بخشند. لیکن در گرماگرم این درگیریها ده هزار انسان در شهرهای مختلف به خیابانها ریختند و خواستار اعزام به جبههها شدند. این خیزش مردمی در معادلات آینده تأثیر بسزایی خواهد داشت.
۵- ترکان این سوی آراز نخستین بار واکنش بسیار وسیعی به حملهی ارمنستان نشان دادند. علاوه بر افرادی که در اعتراضهای خیابانی دستگیر شدند، فضای مجازی آکنده از اعتراض و همدردی با جمهوری آذربایجان شد. سکوت مطلق حکومت در قبال مظالم رژیم چین در حق ترکان اویغور نیز در تشدید این اعتراضها مؤثر بود.
۶- در این حمله برخی محافل نزدیک به دولت به صورت تلویحی و بخشی از مدیای فارسی به صورت آشکار از ارمنستان حمایت کردند. نخستین نتیجهی این صفبندی آشکار، تعمیق بیشتر شکاف آذربایجان و مرکز خواهد بود.