عباس لسانی از امروز شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ در زندان مرکزی اردبیل شروع به اعتصاب غذا کرد. او دست بر مسالهای گذاشته است که علیرغم درگیری دائمی زندانیان سیاسی با آن، همیشه مغفول بوده یا فقط گاهی به صورت مصداقی و البته گذرا به آن پرداخته شده است.
زندانیان سیاسی در ایران غالبا بدون رعایت قانون تفکیک جرایم در بندهای مختلف نگهداری میشوند. فقط گاهی در برخی زندانها بند امنیتی یا سالن امنیتی شکل میگیرد که آن هم در اغلب موارد موقت است. اما در هر دو شکل آن آرامش روحی و گاه سلامت جسمی زندانی مصون از آزارهای اوباش نیست.
در بندهای عادی آزار دیدن از زندانیان اوباش جز زندگی روزمره است و هر گاه ایشان در بندی باشند طبعا امکان درگیریشان با دیگران زیاد است و البته با توجه به نحوه زندگی و عادتهایشان آزار دائمی نیز دارند. بدتر این که گاهی این افراد یا برخی مجرمین عادی بر علیه سیاسیها استفاده میشوند.
اما در بندها و سالنهای سیاسی وضعیت به گونه دیگر و گاه در این مورد حتی بدتر نسبت به بند عادی است. به این ترتیب که اغلب زندانیانی با جرایم عادی یا زندانیان اوباش را به بند منتقل کرده و زندانبان نیز در تماس دائم با آن شخص یا اشخاص قرار میگیرد.
یک نمونه بیشتر شناخته شده: بند ۳۵۰ زندان اوین (تهران) در دهه ۱۳۸۰ به اشکال مختلف بکارگیری زندانیان عادی و یا اوباش را بر علیه زندانیان سیاسی و یا بهرهگیری از چند زندانی با عنوان اتهامی سیاسی و یا امنیتی بر علیه بند را تجربه کرده است.
به یک مورد از بند ۳۵۰ اشاره میکنم. در اواخر سال ۱۳۸۸ و اوایل سال ۸۹ سالن بالا به زندانیان مالی و پایین به زندانیان سیاسی اختصاص داشت. امورات بند مثل وکیلبندی به دست مالیها بود و همچنین در موردشان سختگیری نمیشد. زمانی آنها قصد داشتند در سالن سیاسی مواد مخدر پخش کنند.
در آن مقطع حساسیت سیاسیها نسبت به سلامت بند و خصوصا درایت زندهیاد فرهاد وکیلی نقشه آنها را با شکست مواجه کرد اما وضعیت و اصرار آنها به گونهای بود که برخی از ایشان مصرف خود را مخفی نمیکردند و حتی به رخ میکشیدند. یک بار یکی از آنها در حالت نشئگی شدید برای آمارگیری آمد.
امروز عباس لسانی با تجربه کردن انواع آزارهایی که در زندان متحمل شده بر این موضوع دست گذاشته است. او که در دو دهه گذشته بارها محبوس شده است این بار در بندی فعلا چند نفره است که همیشه باید حضور اوباش را نیز علاوه بر محدودیتهای عدیده تحمل کند.
لسانی میگوید حضور دائمی یک فرد غیر مرتبط با عنوان بند، که از قضا از بدو حضور هم دست به اذیت و آزار میزند و مزاحمت ایجاد میکند -در حالی که زندانیان سیاسی جدید را به بند نمیآورند- جز یک آزاررسانی برنامهریزی شده نیست که او در سالهای گذشته نیز به اشکال مختلف تجربه کرده است.
لسانی میگوید دیگر این نوع آزار برنامهریزی شده را تحمل نمیکند و تن به این اذیتها نخواهد داد و این کار که در همه زندانها جاری است باید متوقف شود. او میگوید وضعیت آن قدر غیرقابل تحمل شده که حاضر است به اراده خود با اعتصاب جان بدهد اما ذره ذره به واسطه این آزارها نمیرد.
رشته توییتهای سعید متینپور، زندانی سیاسی سابق