
بعد از شهریور بیست و فروپاشی چکمهها، جمعی از بزرگان و فرهنگیان شبستر جسد معجز را به شبستر آوردند ولی باز از ترس عوامل حکومتی و ارتجاع سنتی، او را مخفیانه در باغ یکی از بزرگان شبستر به خاک سپردند.
هنگامی که آیتالله شریعتمداری؛ مرجع عالیقدر آزربایجان در گذشت. محمدی ریشهری؛ نماینده فعلی مجلس خبرگان که آن روزها وزیر اطلاعات بود خواست زهر چشمی از آزربایجان گرفته باشد، دستور داد تا او را در توالت قبرستان دفن کنند.
سی سال پیش داشناکهای ارمنی هنگام اشغال قرهباغ مزار آشیقعلسگر را مورد هجوم وحشیانه خود قرار دادند.
بیست سال پیش هنگام توسعه حرم رضوی، مزار عباس میرزای قاجار؛ معمار آزربایجان جدید با خاک یکسان شد و هم زمان حرمت مزار ستارخان در حرم عبدالعظیم را شکستند.
معصومه دختر ستارخان که آخرین سال زندگی خود را سپری میکرد در پیامی که به مراسم هشتادوپنجمین سالگرد ستارخان فرستاده بود تاکیداً از همه مسئولان مربوطه خواست که امکان انتقال مزار ستارخان به آزربایجان را فراهم سازند تا دیگر شاهد این بیحرمتیها نباشیم.
پیشهوری یازده سال شدیدترین زندانها و شکنجههای رضاشاه را چشیده بود اما هنگامیکه رضاشاه درگذشت در روزنامه آژیر درگذشت رضاشاه را به خانواده و پسرش تسلیت گفت.
ما فرزندان بلافصل پیشهوری هستیم. نه با مُردهای سرستیز داریم و نه مُرده پرستیم. نه بازیچه اراجیف یونسی و کاریکاتور روزنامه ایران میشویم. نه نیازی به مزار داریم. راهمان را ادامه میدهیم. شعر معجز معجزهها میکند و تکرار نام ستارخان نیروبخش دلهای ما است و چشمان گریان پدران ومادران داغدار منتظر ما.