
در تاریخ فولکلوریک آذربایجان تاخت و تاز عشایر هرکی به اورمیه در دو اصطلاح بیشتر مشهود هست.
الف: اصطلاح « هرکی هرکی » اشاره به اوضاع بسیار قاراشمیش می باشد
ب: « هرکی بِهنَه نی باستدی » که اشاره به تهاجمات این عشایر به منطقه بهنه ( منطقه خارج شهر ارومیه در زمانهای قدیم و امروزه یکی از مناطق شهری اورمیه می باشد». و اینک اصل گزارش:
هرکی ها « در محالات ترگه ور- مرگه ور و دشت اورمیه ساکنند. عموماً کشاورز و دامدار هستند. در میان اینان نیز گروه جنگجو و کشاورز وجود دارد. سرزمینشان پرآب و قابل کشت بوده واربابهایشان صاحب روستاهای بزرگ و ثروتمند می باشند. اینان ناخواسته تحت نفوذ سیمیتقو هستند. .طایفه های هرکی
1- طـــایفه « مندان »: رئیسشان حاجی آغا در ده « ماناوای ته رگه ور» زندگی می کند.
2- طایفه « سیدان »: رئیسشان کریم آغا در روستای « نه رکی » مرگه ور ساکن است.
3- بک زاده: رئیسشان «اسکندر، عبدالله ، نوری » و دیگران در محال دشت در روستاهای اختصاصیشان زندگی می کنند.
هرکی ها تقریباً 800 خانوارند و هر خانوار حداقل یک فرد مسلح دارد. از روسای هرکی « حاجی آغا »، و از « بک زاده نوری » و « عبدالله » و قوم و خویشانش در حمله اخیر سیمیتقو به سبب ترس از سیمیتقو با وی همکاری کرده و علیرغم دعوت حکومت به تسلیم قبول نکرده و شکست خوردند. با اینحال دولت آنان را عفو نمود. پسران « شیخ جهانگیر» گرچه ادعای گل سرسبد بودن کردها را دارند ولی قوت و اهمیتی ندارند. قسمت مهم هرکی ها در بین النهرین در مناطق موصل و رواندیز هستند. در تابستان به این قسمت ایران و مرز ترکیه مناطق کوههای « شهیدان- به نار و دولامپیر» می روند.»
آذربایجان در اوایل دوره پهلوی، ترجمه دکتر توحید ملک زاده، تیریز ، انتشارات اختر چاپ دوم: 1399