

نویسنده با ذکر نام حزب قایی (قشقایی آزادلیگ یولونونگ ایتیفاقی_راه آزادی قشقایی) تنها و اولین حزب منسجم و فعال قشقایی نشان داده است که فعالیتهای حزب قایی علیرغم فضای امنیتی و محدودیتهای فراوان، موفق عمل کرده است و دردفاع از هویت و حقوق اساسی قشقایی ها موثر بوده است و واقعیت نیز چنین است.
اشغال و تجزیه جغرافیای قشقایی یک ادعا نیست واقعیتی غیرقابل کتمان است و اسناد متقنی درباره آن وجود دارد، نقشه ایالت و ولایت قشقایی موجود است اما در اینکه حزب قایی باشندگان غیرقشقایی در جنوب را مهمان و یا متجاوز تلقی کرده باشد هرگز چنین نبوده است و این اتهامی سخیف و کثیف است.
حزب قایی همواره به اصول انسانی، زندگی همراه با احترام متقابل، همزیستی همراه با اصول دموکراتیک و حقوق بشر را سرلوحه خود داشته و در مانیفست خود نیز صراحتا به این اصول تاکید کرده است.
اما نویسنده با بیشرمی سخنانی را که همپالگیهای خود به قشقایی ها نسبت میدهند (از جمله مهاجر، متجاوز، مهمان و …) را به حزب قایی نسبت داده است.
جعل و وارونه سازی تا این حد دیگر فقط از نوکران فاشیسم برمیآید.
این انتقام گیری کوردلانه و نفرت پراکنی در حقیقت بخاطر فعالیت های مثبت و موثر حزب قایی در راستای آگاهی بخشی به جوانان قشقایی، تلاش برای احقاق حقوق قشقایی و مبارزه صحیح و مصمم با حکومت جاهلان و فاسدان است و دلیل دیگری ندارد.
هرچند ما ابتدای راهیم اما وحشت ماموران و منصوبان حکومتی از حزبی که تا دیروز با دیده تمسخر و انکار به آن نگاه میکردند و با طرح عناوینی مثل حزب سه نفره و … سعی در انکار و دشمنی داشتند اما امروز خود اعتراف کرده اند که فعالیتهای حزب قایی موثر بوده و خطر جدی برای غاصبان و استعمارگران داخلی است.
سپس نویسنده با ذکر بزرگانی از قشقایی و عملکرد آنها سعی در مصادره آنها به سمت افکار ظاله پان ایرانیسم است اما این بزرگان از جمله صولت الدوله و خسروخان همواره سعادت قشقایی و سایر ایرانیان را در نظر داشته اند و اتفاقا توسط دو حکومت کاملا فاشیستی و قومگرای پهلوی و خمینیسم به قتل رسیدند.
نگارنده با تحریف وقایع تاریخ سعی در تلقین جدایی قشقایی از آزربایجان و تورکیه دارد درحالیکه حوادث تاریخی چیزی جز این را بازگو میکند که بازگویی آن از حوصله اینجا خارج است. و امروز جوانان قشقایی با مطالعه دقیق تاریخ سپری شده با هوشیاری تمام نسبت آینده قدم برمی دارند.
نویسنده در کمال وقاحت هرگونه مطالبه قومی و فرهنگی را به اسرائیل و … ربط داده و سعی میکند به خواننده تلقین کند که همه اینها ریشه در توطئه خارجی دارد و با امنیتی سازی مطالبات اقوام مختلف، مقدمات سرکوب آنها را فراهم کند.
گفتمانی که مدتهاست بر سیاست گذاری دولت ایران سایه افکنده است و دقیقا همین سیاست کثیف باقیمانده از دوره پهلوی است که شکاف ایجاد کرده و واگرایی ها را تقویت کرده است.
نویسنده در ادامه ترهات خود قشقایی ها را متهم کرده است که فعالیت فرهنگی شان در راستای بیگانه سازی آنهاست. یا للعجب!! مدعی شده است که آنها صرفا به هویت زبانی و نژادی تکیه دارند و ایرانی بودن اهمیتی ندارد که اینهم دروغی آشکار است. هیچ قومی باندازه قشقایی در جنوب ایران از ایران پاسداری نکرده است اما بنظر میرسد این بر ترکه های نوکران انگلیس خوش نیامده است و کماکان بدنبال انتقام از ملت سرافراز قشقایی هستند.
همچنین شاهنامه را نماد قشقایی دانسته و ازینکه با نمادهای دنیای تورک علاقه نشان میدهند بر آشفته است درحالیکه قشقایی ها از دیرباز اشعار حماسی کوراوغلو و اصلی و کرم و … را حفظ بوده و در موسیقی و زندگی خود جاری ساخته اند. قشقایی هیچوقت از دنیای تورک نگسسته است که امروز بدنبال پیوند باشد.
نویسنده همچنین بدون اینکه کمترین معلوماتی درباره زبان مادری، استانداردها، قواعد و لهجه ها داشته باشد از عدم ارتباط “زبان قشقایی”!!! با لهجه های باکو!!(منظورش آزربایجان است) و ترکیه گفته است درحالیکه لهجه تورکی قشقایی نزدیکترین لهجه به تورکی آزربایجانی و تورکیه در میان لهجه های مختلف دنیای تورک است. و ما این حق را برای خود محفوظ میداریم که جهت حفظ و تقویت زبان نوشتاری و گفتاری خود با سایر لهجه های تورکی مراودات زبانی و فرهنگی داشته باشیم و به هیچکس و هیچ دولتی ربطی ندارد.
در ادامه هجمه به قشقایی مدعی شده است چرا قشقایی ها از نمادهای تاریخی خود که بایراق و بایداق میگویند استفاده میکنند و یا چرا قشقایی ها مطالبه استان قشقایی را مطرح میکنند درحالیکه اکثر استانهای ایران نامی قومی یدک میکشند!. اما به قشقایی که میرسد ما میشویم قومگرا، صاحبان استانهای قومی میشوند ملی گرا !!!
نویسنده در ادامه شرکت برخی از کنشگران فرهنگی قشقایی در فستیوال های کشورهای همسایه را با هدف شعله ور نمودن اختلافات قومی دانسته است درحالیکه این یک امر کاملا معمول و انسانی در همه دنیا است. و خود این امر برخلاف ادعای این تاریکی پرستان است.
در انتها باید اذعان کنیم یاوه گوییهایی ازین دست هرگز در اراده ما بر مبارزه با رژیم پوشالی و ستمگر حاکم خللی ایجاد نمیکند بلکه این تیرهای شیطانی که بسوی ما پرتاب میشود موجب همبستگی و اتحاد بیشتر ملت ما خواهد شد.
ما گر زسر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمیرقصیدیم