طی هفتههای گذشته شهرها و روستاهای متعددی در مناطق مختلف آذربایجان درگیر قطعی آب بودند؛ کمبود و تنش آبی که کماکان ادامه دارد. ابهر و هیدج در استان زنجان بارها افت فشار آب را تجربه کردند، قطع آب در تعدادی از محلههای قزوین باعث اختلال در روند عادی زندگی مردم شد و اداره آب و فاضلاب این شهر اقدام به جیرهبندی آب شرب و انتشار جدول زمانبندی قطعی آب کرد، قطعی مکرر آب در روستای «تورکمانکندی» در شهرستان بوکان آذربایجان غربی موجب خشم مردم این روستا شد، در خیاو(مشگینشهر) مردم در طول مدت شبانه روز تنها یک ساعت آن هم با فشار کم آب شرب در اختیار داشتند، روستای خمارلو و چند روستای دیگر در شهرستان خداآفرین روزها قطعی آب را تجربه کردند و این وضعیت در شهر زنوز آذربایجان شرقی در روزهای متوالی تکرار شد، آب شهر کلیبر جیرهبندی و روزهای متوالی در ساعاتی از روز آب قطع شد، کشاورزان شهرستان موغان(پارساآباد) در اعتراض به قطعی چندروزه آب در این منطقه در برابر ساختمان اداره منابع طبیعی موغان تجمع اعتراضی برگزار کردند و قطعی مکرر آب و همزمانی آن با قطعی برق در محلههای متعددی از شهر تبریز، بارها مردم این شهر را برای اعتراض به خیابان آورد.
اما وضعیت تنش آبی در غرب آذربایجان و بهویژه در حوزه آبریز دریاچه ارومیه به مراتب وخیمتر است. روستاهای دولاما، کردلر، قولونجو، جبل کندی، تقلیدآباد، مرنگلو، شهرک نصر، تازهکند، قاطرچی، بالوو، سلطانآباد، قلعهسردار، ریحانآباد، گنجآباد، درزم، عربلوی بیشه، دچار بحران آب هستند، تعدادی از روستاها مانند آشناآباد و رشکان و پیرعلی و شماری دیگر به شکل کامل آب ندارند، آب چندین روستا مانند آباجالو، مرنگلوی بزرگ قابل آشامیدن نیست و بر پایه آزمایشات صورت گرفته آلوده است و گمان میرود بیماریزا نیز باشد و آب تعداد دیگری از روستاهای اورمیه مانند بالوو و گنجآباد جیرهبندی شده و تنها ساعاتی از روز و گاها تنها نیمهشب دسترسی به آب دارند.
همزمانی بحران آب آشامیدنی در آذربایجان غربی با خشکشدن دریاچه ارومیه، عملا زندگی مردم این بخش از آذربایجان را دچار اختلال کرده است و در صورتی که اقدامیعملی برای حل بحران آب در غرب آذربایجان نشود، این بحران به نقطه بدون بازگشت خواهد رسید؛ بحرانی که مهاجرت اجباری و خالی از سکنه شدن آذربایجان یکی از ابعاد آن است.
شهرها و روستاهای نامبرده در این گزارش تنها شمار اندکی از مناطقی در آذربایجان هستند که به دلیل ناکارآمدی دولت در ایجاد زیرساختها و سوء مدیریت منابع آبی دچار کمبود آب شرب شدهاند؛ معضلی که هر سال وضعیت وخیمتری به خود میگیرد و بدون اینکه اقدامی جدی و علمی از سوی دولت برای رفع مشکل انجام شود.
بیاعتنایی جمهوری اسلامی بر پتانسیلهای سرزمینی در آذربایجان و تایید بر روی توسعه شیوهها و محصولات کشاورزی آببر در این منطقه اکنون یکی از مهمترین دلایل کاهش منابع آبی و ایجاد بحران در آذربایجان شده است. کشاورزی درحالی اکنون از اصلیترین منابع درآمدی مردم آذربایجان شده است که سیاستگذاری نادرست در این حوزه و عدم ترویج الگوهای کشت متناسب با پتانسیلهای سرزمینی این منطقه، کمک چندانی به توسعه اقتصادی و رفع فقر در آذربایجان نکرده است. اکنون کشاورزی سنتی در این ناحیه از ایران، تبدیل به یکی از مهمترین عوامل فرسایش شدید خاک، خشک شدن دریاچه ارومیه و کاهش منابع آب شده و بحرانِ زیستی در آذربایجان را تشدید کرده است.
درحالی آذربایجان با اقلیمی عمدتا کوهستانی و دشتهایی پرآب اکنون به نقطه بحران در تامین منابع آب شرب رسیده است که مدت زمانی نه چندان دور سخن گفتن از بیآبی در اکثریت مطلق جغرافیای آذربایجان شبیه شوخی مینمود؛ اما عدم سرمایهگذاری کافی جمهوری اسلامی بر زیرساختهای فرسوده انتقال آب، ساخت سدها بهویژه بر روی رودخانههای منتهی به آذربایجان و ممانعت از رسیدن حقآبه این سرزمین، سرمایهگذاری ناکافی برای توسعه صنعتی آذربایجان و تمرکز سیاستگذاران تهراننشین بر توسعه کشاورزی سنتی در این جغرافیا، اکنون آذربایجان را در آستانه یک بحرانی دیگر قرار داده است.